آیا عدالت این است که زنان و کنیزانت را در پشت پرده ،و مارا در بین نامحرمان جا داده اى؟

 

   🌸 حجاب ، یکی از پیام های عاشورا 🌸  یزید فاجعه کربلاء را با تبلیغات فراوان پیروزى خواند و مردم را براى تماشاى پیروزیهایش دعوت کرد، به محض اینکه قافله اسراءنزدیک شهر دمشق رسید ، ام کلثوم نزد شمر آمد و فرمود:   ما را از راهى ببر که تماشاچیانِ کمترى جمع شده اند و سرهاى مطهّر شهیدانمان را از بین محمل و کجاوه هاى ما جدا کن و آنها را در جلو قافله حرکت بده تا توجّه مردم به دیدن آنها جلب گردد و صورت دختران پیامبر از نگاه نامحرمان محفوظ بماند.  ام کلثوم اینگونه مسؤلیت خویش را ادا نمود ولى به این در خواست توجهى نگردید.   ⭕قافله اسیران به شهر شام داخل شد سهل بن سعد ساعدى مى گوید:  ناگاه دیدم زنانى بر شتران بى روپوش سوارند نزدیک شدم واز نخستین زن پرسیدم کیستى ؟!   گفت : سکینه دختر امام حسین (ع ) هستم.  گفتم : آیا حاجتى دارى تا برآرم که من سهل بن سعد ساعدى هستم جّد تو را دیدم و حدیث او را شنیدم.  گفت : اى سهل به حامل این سر بگو که آنرا پیشتر بَرد تامردم مشغول نگریستن آن شوند و به اهل حرم (ناموس) پیغمبر(ص) نگاه نکنند.   سهل مى گوید: چهار صد دینار دادم تا سر را جلوتر بُردند.     قافله اسیران را نزد یزید آوردند زینب (علیهاالسلام ) لب به اعتراض ‍ گشوده فرمود:   اى پسر آزاد شده !! آیا عدالت اینستکه زنان و کنیزانت را در پشت پرده و مارا در بین نامحرمان جا داده اى ؟   امّا سکینه (علیهاالسلام ) اندوه جانکاهش را با گریه اظهار مى کند.  وقتى یزید از او پرسید: چرا گریه مى کنى ؟  فرمود: چگونه گریه نکند کسى که روپوشى ندارد تا با آن صورتش ‍ را از تو و نامحرمانى که در مجلس تو حاضرند بپوشاند؟   ✘ آرى او مى گرید که چرا روپوشى برصورت ندارد.  و بدینسان یکی از پیام های مکتب عاشورا نیز حفظ حجاب است .   ⚠منبع: فلسفه حجاب، ص۸۱     به نقل از صفحه ی ─═हई♚پرنسس های چادری♚ईह═─

 

🌸 حجاب ، یکی از پیام های عاشورا 🌸

یزید فاجعه کربلاء را با تبلیغات فراوان پیروزى خواند و مردم را براى تماشاى پیروزیهایش دعوت کرد، به محض اینکه قافله اسراءنزدیک شهر دمشق رسید ، ام کلثوم نزد شمر آمد و فرمود:


ما را از راهى ببر که تماشاچیانِ کمترى جمع شده اند و سرهاى مطهّر شهیدانمان را از بین محمل و کجاوه هاى ما جدا کن و آنها را در جلو قافله حرکت بده تا توجّه مردم به دیدن آنها جلب گردد و صورت دختران پیامبر از نگاه نامحرمان محفوظ بماند.

ام کلثوم اینگونه مسؤلیت خویش را ادا نمود ولى به این در خواست توجهى نگردید.


⭕قافله اسیران به شهر شام داخل شد سهل بن سعد ساعدى مى گوید:
ناگاه دیدم زنانى بر شتران بى روپوش سوارند نزدیک شدم واز نخستین زن پرسیدم کیستى ؟!


گفت : سکینه دختر امام حسین (ع ) هستم.

گفتم : آیا حاجتى دارى تا برآرم که من سهل بن سعد ساعدى هستم جّد تو را دیدم و حدیث او را شنیدم.

گفت : اى سهل به حامل این سر بگو که آنرا پیشتر بَرد تامردم مشغول نگریستن آن شوند و به اهل حرم (ناموس) پیغمبر(ص) نگاه نکنند.


سهل مى گوید: چهار صد دینار دادم تا سر را جلوتر بُردند.

 

قافله اسیران را نزد یزید آوردند زینب (علیهاالسلام ) لب به اعتراض ‍ گشوده فرمود:


اى پسر آزاد شده !! آیا عدالت اینستکه زنان و کنیزانت را در پشت پرده و مارا در بین نامحرمان جا داده اى ؟


امّا سکینه (علیهاالسلام ) اندوه جانکاهش را با گریه اظهار مى کند.
وقتى یزید از او پرسید: چرا گریه مى کنى ؟

فرمود: چگونه گریه نکند کسى که روپوشى ندارد تا با آن صورتش ‍ را از تو و نامحرمانى که در مجلس تو حاضرند بپوشاند؟


✘ آرى او مى گرید که چرا روپوشى برصورت ندارد.

و بدینسان یکی از پیام های مکتب عاشورا نیز حفظ حجاب است .


⚠منبع:
فلسفه حجاب ، ص۸۱

 

به نقل از صفحه ی ─═हई♚پرنسس های چادری♚ईह═─

 

شهید دیالمه ( روسری عقب ، روسری جلو )





نسبت به زنـان مــردم عفــت ورزیــد٬  تا نسبت به زنان شما عــفت ورزنـد



امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند :  « نسبت به زنان مردم عفت ورزید٬ تا نسبت به زنان شما عفت ورزند.»  منبع : میزان الحکمه(ص٣٨٢)


امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند :


« نسبت به زنان مردم عفت ورزید٬ تا نسبت به زنان شما عفت ورزند.»



منبع : میزان الحکمه(ص٣٨٢)



حالا اگر چند تار مو پیدا شد چه اثر سوئی دارد؟؟؟


حالا اگر چند تار مو پیدا شد چه اثر سوئی دارد؟؟؟

 

به قول استاد قرائتی اگر شما نقشه ای برای رسیدن به گنجی داشته باشید فرضا باید 4 متر به طرف راست 5 متر به بالا بروید و بعد زمین را بکنید اگر به جای 4 متر 6 متر بروید به گنج مورد نظر نخواهید رسید در این موارد هم اگر دقیقا به حدود الهی مقید نباشیم به نتیجه مطلوب نمی رسیم.

 


دخترها با پسرها این طوری رفتار کنید!


آیا متوجه شدی که هرچی بیشتر آرایش می کنی ، موهایت را رنگ می کنی و زیر ابرویت را باریک می کنی بیشتر جلب توجه می کنی ؟


البته پسرهایی که متوجه ات می شوند قصد زندگی با تو را ندارند و به درد زندگی هم نمی خورند . اونا تو رو نمیبینن؛ چشم و ابرو و موهاتو میبینن...


در ضمن هر چی بیشتر صورتت را دست کاری کنی زودتر آن را خراب می کنی .
یادت باشه ، تو این صورت را یک عمر احتیاج داری...


پسرهایی هم که تازیگی ها موهایشان را بلند می کنند و به ریشهایشان مدل می دهند خوب جلب توجه می کنند .

ولی وقتی درعمق زندگیشان فرو بروی متوجه سه عیب می شی:

- فقط دنبال خوشی و لذت هستند نه زندگی ؛ اونا قابل اعتماد نیستند...

- کمترشان کار مفیدی دارند و به درد همراهی نمی خورند ...
- سر و ظاهر متفاوت اونها میگه که در واقع هنوز مرد نشدن و بچه موندن...



عشق با عجله و زورکی مثل سیگار و اعتیاد می ماند . ناخواسته گریبانگیرت شده و شاید تا آخر عمر رهایت نکند . عاشق دلباخته تو روزی بدون این که به فکرش باشی تو رو پیدا میکنه. تو شایسته ی عشقی پاک هستی ...


در خیابان ها اتومبیل های شیکی پیدا می شه . پسرهای خوش تیپی هم پشت آن نشسته اند . اگر دعوت به سوار شدنت کردند یادت باشه . اگر یک بار سوار شدی عادتت میشه . چیزی که راحت به دست میاد ، راحت از دست می ره و اتفاقات ناگواری که تعریف می شه در همین کوچه و خیابان ها رخ می ده . پسرهای زیادی هستند که از شماره تلفنشان کارت ویزیت می سازند اما بدون این نشانه باکلاسی نیست .

در ضمن پشت تلفن آدم داستان های زیادی می تونه تعریف بکنه . خلاصه که می خواهم بگویم اگر از پسری خوشت آمد لطفا همان اول ببین که آیا تصورش را می کنی و روزی با این مرد زندگی کنی ؟


زن ها ومردهای زیادی در این دنیا هستند که همیشه فکر می کنند اگر آن زمان آن اشتباه را نمی کردیم امروز سرنوشتمان این نمی شد که داریم .






منابع استفاده شده: کتاب زوج مناسب از پشت کوه نمی آید  ؛ سایت ایران ناز ؛ پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

به نقل از وبلاگ : چرا حجاب؟



حرف حق


جواب جالب فردی به نام "امید" در پاسخ به اظهارات کاربری که راهکار از بین بردن پدیده ی تجاوز به زنان در ایران را تاسیس کلاپ های شبانه در ایران می دانست.



---------------------------------------------
((
سلام .

وقتتون بخیر .

من میخواستم از حضرات بالا که در پی یک کار تحقیقی و موشکافانه فهمیدن مملکت صاحت نداره بپرسم پس چرا کشورهای اروپایی و آمریکائی که مدینه فاضله اونهاست و چندین صاحب هم داره ؛

1- تجاوز و قتل و غارت صورت میگیره ؟

2- اونا که فضائی کاملا امن و پاک و سالم و بهداشتی برای ارضاء نیازهای جنسیشون دارن پس چرا تجاوز میکنن؟

3- اونا که از راحتی همجنس گرا هم شدن و زندگی هم میکنن ؛ پس چرا تجاوز میکنن؟

4- اونا که اینقدر راحتن که حتی پدرا دخترا رو همسر خودشون میکنن ؛ یا پسرا مادرشون رو باردار میکنن یا در نوجوانی طعم پدر و مادر شدن رو حس میکنن ؛ پس چرا تو مملکتشون تجاوز میشه ؟

5- تو ایران اگه شب شد و تو پارک شد , تو مدینه فاضله شما که تو روز روشن و جلو چشم هزار تا عابر انجام میشه .

بچه ها چقدر خوبه که اگر میخوایم قضاوت کنیم در مورد موضوعی که ناراحتمون کرده ؛ قدری تامل کنیم و پس از فکر و بررسی یه نظری بدیم . فی نفسه تجاوز در حیوانات هم کار بدیه چه برسه به انسان ؛ ولی چرا بی احتیاطی ؛ بد پوششی و ….. اون دختر خانوم رو و یا بی هویتی و بی اخلاقی و بی پدر و مادری اون جوانها رو میذارین به حساب مملکت .

همگی شما خوانددگان و نظر دهندگان محترم و متین ؛ ولی چرا این شیوه زندگی زشت و کثیف و بدون احترام به قوانین و قواعد اخلاقی ؛ شرعی و اجتماعی و انسانی توسط عده محدودی انجام میشه ( تجاوزگران به نوامیس مردم ) . چرا فکر میکنید باعث صفات و خوی حیوانی اونها ؛ حکومته ؛

))

چشم چرانی و خودآرایی و مضررات آن برای همه

در مرد غریزه جنسی بسیار قوی می باشد که او را به شدت به زن علاقه مند می کند.

اگر این غریزه کنترل و اشباع نگردد، موجب انحرافات و پیامدهای ویرانگر خواهد شد. اگر هیچ کنترلی در این غریزه نباشد، و مردان آزاد و بی بند و بار باشند، به چشم چرانی می پردازند. به دنبال چشم چرانی، ارتباط های نامشروع و فسادهای دیگر هویدا می شود.


از سوی دیگر، زنان میل به خودآرایی و تمایل به نمایش خود و ظرافت های بدن شان دارند و اگر عفت درونی و کنترلی نباشد، تا جایی پیش می روند که می خواهند عریان باشند.


اگر در جامعه ای عفت و پوشش توسط زنان رعایت نگردد، دود آن به چشم همگان خواهد رفت و زمینه سازی برای بسیاری از جرایم ایجاد خواهد شد. زن چون از ظرافت بیشتری برخوردار است در صورت واقع شدن در محیط بی قانون، که حاکمیت عقل و منطق در آن ضعیف باشد، مورد ستم قرار می گیرد. حجاب و پوشش مانند سدی است که جلوی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق زن را می گیرد.


اگر غریزه خودآرایی زنان مهار نشود، زن به سمت زرق و برق های کاذب، با پوشش های نامناسب می رود، که او را به سمت پوچی و بیهودگی زیستن می برد و سرانجامش جز گمراهی و تباهی و پاشیدگی کانون های گرم خانواده نیست.

    در مرد غریزه جنسی بسیار قوی می باشد که او را به شدت به زن علاقه مند می کند.      اگر این غریزه کنترل و اشباع نگردد، موجب انحرافات و پیامدهای ویرانگر خواهد شد. اگر هیچ کنترلی در این غریزه نباشد، و مردان آزاد و بی بند و بار باشند، به چشم چرانی می پردازند. به دنبال چشم چرانی، ارتباط های نامشروع و فسادهای دیگر هویدا می شود.       از سوی دیگر، زنان میل به خودآرایی و تمایل به نمایش خود و ظرافت های بدن شان دارند و اگر عفت درونی و کنترلی نباشد، تا جایی پیش می روند که می خواهند عریان باشند.       اگر در جامعه ای عفت و پوشش توسط زنان رعایت نگردد، دود آن به چشم همگان خواهد رفت و زمینه سازی برای بسیاری از جرایم ایجاد خواهد شد. زن چون از ظرافت بیشتری برخوردار است در صورت واقع شدن در محیط بی قانون، که حاکمیت عقل و منطق در آن ضعیف باشد، مورد ستم قرار می گیرد. حجاب و پوشش مانند سدی است که جلوی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق زن را می گیرد.       اگر غریزه خودآرایی زنان مهار نشود، زن به سمت زرق و برق های کاذب، با پوشش های نامناسب می رود، که او را به سمت پوچی و بیهودگی زیستن می برد و سرانجامش جز گمراهی و تباهی و پاشیدگی کانون های گرم خانواده نیست.      زیبایی زن یک نوع سرمایه است که باید بجا و درست مصرف شود.      زکات این زیبایی، پوشش و عفاف است. امتناع از جلوه گری در مقابل نامحرم، موجب کنترل این غریزه و حفظ حریم شده، با خواهش های نفسانی زن و مرد مبارزه می شود.      وقتی زن خود را در مقابل خواهش های نفسانی بیمه نمود و خویش را کنترل کرد، زمینه برای رشد تعالی زن فراهم می شود و موجب تهذیب نفس زن و به طور کلی اجتماع خواهد شد و زن می تواند جامعه را بسازد.

زیبایی زن یک نوع سرمایه است که باید بجا و درست مصرف شود.

زکات این زیبایی، پوشش و عفاف است. امتناع از جلوه گری در مقابل نامحرم، موجب کنترل این غریزه و حفظ حریم شده، با خواهش های نفسانی زن و مرد مبارزه می شود.

وقتی زن خود را در مقابل خواهش های نفسانی بیمه نمود و خویش را کنترل کرد، زمینه برای رشد تعالی زن فراهم می شود و موجب تهذیب نفس زن و به طور کلی اجتماع خواهد شد و زن می تواند جامعه را بسازد.


منبع : بسیجی عاشق ولایت



چگونه می توانیم حجاب را در جوانان نهادینه کنیم ؟

موضوع مقاله : چگونه می توانیم  حجاب را در جوانان نهادینه کنیم ؟

مقدمه :

حجاب به معنای رهایی از دام شیطان  و فرار از هر پلیدی است . حجاب یعنی از زشتی ها گذشتن و درون را پاک کردن ،دژ مستحکم زن و مرد است در برابر هزاران تیر زهر آلود دشمن .

دشمن با جملات فریبدهنده و به ظاهر زیبای خود از قبیل: دلت پاک باشد، حجاب یعنی چه؟چادر یعنی چه؟! جلو

 می آید و جوانان ساده لوح ما را فریب می دهد، چادرها را از سر آنها خارج می کند و حیا را از وجودشان پاک

 می سازد. به آنها تلقین می کند که اگر بحث حجاب است، مانتو و مقنعه هم حجاب است، چادر که فقط حجاب نیست؟ بعد جلو می آید و می گوید اگر روسری کمی عقب تر باشد، گردی صورت بیرون باشد که اشکال شرعی ندارد، قدم بقدم جلو خواهد آمد تا چادر و حجاب را از زنان و دختران و ناموس مسلمان بگیرد. و آزادی هایی را برای پسران بیان می کند که اصلا در صلاح آنها نیست و با حیله و ترفند، بذر بی و بند و باری و بی غیرتی را در جوانان می کارد وآنوقت در یک فرصت مناسب ضربه کاری را وارد می کند، که دیگر هیچ زمانی  قابل جبران نخواهد بود.

جهت خواندن متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...


ادامه نوشته

شهود قرآنی بر فطری بودن حجاب


یكی از مسائل دامنه داری كه در محافل علمی مطرح شده، این است كه آیا اموری مانند حیا و پوشش، فطری اند یا نه؟ اگر حیا فطری باشد، مشترك میان همه انسان ها خواهد بود نه این که در برخی انسان ها حیا وجود داشته باشد و در برخی دیگر نه، و دیگر این که ثابت خواهد بود و بر اثر گذر زمان، تغییر نخواهد كرد.

نه این که روزگاری حیا در میان مردم وجود داشته باشد؛ اما روزگاری برسد كه حیا از میان آنان، رخت بربندد. بیاییم به دیدگاه قرآن پیرامون فطری بودن پوشش نظری بیفکنیم.



سه شاهد قرآنی بر فطری بودن حیا و پوشش

آدمی فطرتاً و از روی طبع، به پوشش بدن خود میل دارد و از برهنگی مضطرب می شود .در این جا به سه شاهد قرآنی مینی بر فطری بودن حیا و پوشش اشاره می کنیم :


1- احساس شرم از اتهام به بی عفتی

قرآن در قصه حضرت مریم (سلام الله علیها)، پس از این که می گوید مریم به اعجاز الهی باردار شد و برای این که مردم نادان او را به فحشا و بی عفتی متهم نکنند از آنان فاصله گرفت تا دور از آن ها وضع حمل کند می فرماید: "یا لَیْتَنی‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا"1(حضرت مریم آن قدر ناراحت شد که ) گفت : ای کاش پیش از این، مرده بودم و به کلی فراموش می شدم.

این سخن، نهایت پریشانی و ناراحتی زنی است که احساس می کند از نظر مردم، پرده حیا و عفتش لکه دار شده است؛ از این جهت آرزوی مرگ می کند. این نشان می دهد حیا تمام وجود اوست و با رفتن آن جانش هم در حال از بین رفتن است و این به جز فطری بودن حیا، دلیل دیگری ندارد.


علت این که در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی و از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار و مرد شکارچی است.



2- احساس شرم از پرده دری در برابر بت و خدا

قرآن در قصه حضرت یوسف (علیه السلام) به حرکت فطری زن عزیز مصر اشاره می کند که وقتی خواست از یوسف کام بگیرد درها را بست "وَ غَلَّقَتِ الْأَبْواب"2 تا کسی او را نبیند. در روایتی آمده است : در این هنگام آن زن با پارچه ای روی بت خود را پوشاند.

یوسف از او پرسید : چرا این کار را کردی؟ گفت : از بت حیا می کنم . یوسف گفت : تو از بت حیا می کنی ولی من از خدا حیا نکنم.3 از این جریان مشخص می شود که حیا امری فطری است؛ زیرا مثل چنین زنی هم به طور فطری و غریزی چنین احساسی دارد.


3-احساس شرم از نمایان شدن جاذبه های جسمی

حضرت یوسف

قرآن کریم در داستان حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) بیان می دارد که آن ها فریفته شیطان شدند و از درخت ممنوعه خوردند. هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان (زشتی های پهنان اندامشان) بر آن ها آشکار شد و (به سرعت) شروع به قرار دادن برگ های بهشتی بر خود کردند تا آن را بپوشانند. وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ4 از این داستان به روشنی می توان فهمید که آدم و حوا هنگام برهنه شدن، مضطرب و پریشان شدند؛ زیرا برای رهایی از این حالت، به برگ های درختان پناه آورند. این در حالی است که :


-  آن ها همسر یکدیگر بودند و جایز بود در مقابل هم برهنه شوند.

-  هیچ کس در آن جا نظاره گر آن ها نبود تا شرمندگی شان به خاطر او باشد.

- چون اولین انسان بودند، پوشش برای آن ها جنبه اکتسابی هم نداشت.

بنابر این تنها دلیل اضطراب ایشان از برهنگی، فطری بودن حیا و به دنبال آن فطری بودن پوشش در آن ها بود و چون برهنگی خلاف فطرت است، اضطراب به همراه دارد.



پریشانی حوا با آدم متفاوت استحضرت آدم علیه السلام

جاذبه های جسمی و اندام هایی که انسان از کشف آن حیا می کند، در زن و مرد متفاوت است. در مردان فقط اندام جنسی، یا حداکثر بین ناف تا زانو جاذبه جسمی دارد، چنان که بعضی از روایات آن را تایید می کند؛ ولی در زنان، تمام بدن دارای جاذبه جسمی است.

بنابراین زن مانند مرد نیست که فقط از کشف اندام جنسی حیا کند، بلکه کمترین برهنگی برای زن در مقابل مرد آزار دهنده است. از این روی می توان نتیجه گرفت از نظر قرآن هر گونه برهنگی زن، با فطرت او در تضاد است و همین امر موجب اضطراب او می شود.


اسلام برای این که زن از این آسیب محفوظ بماند بین تشریع و تکوین هماهنگی ایجاد کرده است. به همین دلیل حکم حجاب، یعنی پوشش تمام بدن، مخصوص زنان شده، ولی حجاب مردان در حد پوشیدن اندام جنسی یا حداکثر بین ناف تا زانوست.



غریزه خودنمایی و تبرج

یکی از ویژگی های مهم زنان، خصیصه تبرج و خود نمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد . قرآن در دو آیه از آیات حجاب از تبرج و خود نمایی زنان صحبت و آن را به محیط خانواده محدود کرده است. در یک آیه می فرماید : "وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی"5 یعنی ای زنان ! (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خود نمایی نکنید؛ مانند خود نمایی دوران جاهلیت نخستین . در آیه دیگری هم می فرماید : "غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ"6. یعنی زنان، (در برابر نا محرمان) با زینت ها و آرایش هایشان خود نمایی نکنند.

قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرج و خود نمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه های جسمی خود را در برابر نا محرم نهی کرده و از تبرج مردان سخنی نگفته است.

شهید مطهری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان می نویسد : اما علت این که در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی و از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار و مرد شکارچی است.7


جمع بین دو میل به پوشش و خودنمایی

دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرج زن را نادیده نگرفته بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان افزون بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی از نظر ظاهری هم جذاب و زیبا باشند زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزی آنان در جلوه گری و جلب توجه دیگران است؛ بلکه سبب می شود زن شادتر و با نشاط تر باشد و از این راه شادابی و نشاط بودن را به زندگی خانواده اش نیز وارد کند.

چرا که یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پی در پی به وجد آورد و خود نیز از این راه به شوق آید. در نتیجه کوشش زن در جذاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن این که نیاز طبیعی زن به خود نمایی و تبرج ارضا می کند، وی را از جلوه گری و خود نمایی برای مردان نا محرم نیز بی نیاز می دارد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده که حقیقتا به عشق می ورزد و در دوستی اش وفادار است. به این ترتیب هم نیاز غریزی او را به آرایش و تجمل بر طرف می شود و هم از آفت ها و انحراف های عشق آزاد رهایی می یابد.


نتیجه آن که وقتی حیا در زن فطری باشد پوشش و حجاب که لازمه حیا می باشد نیز فطری خواهد بود ؛ زیرا امکان ندارد زنی حیا داشته باشد و آن گاه اجازه دهد نا محرم از نگاه کردن به بدن او لذت ببرد.


hejab


پی نوشت ها:

1-  سوره مریم، آیه 23.

2-  سوره یوسف، آیه 23.

3-  ترجمه المیزان، ج‏11، ص: 176.

4-  سوره اعراف، آیه 22.

5-  سوره احزاب، آیه 33.

6-  سوره نور، آیه 60.

7-  استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436.


منابع :

اقتباسی از کتاب حجاب و نقش آن در سلامت روان نوشته عباس رجبی

سابت تبیان

به نقل از : بوستان حجاب


دانلود pdf زیبا و خواندنی در مورد حجاب

دانلود pdf زیبا و خواندنی در مورد حجاب


دانلود کاملترین مقاله در مورد حجاب pdf


دانلود کاملترین مقاله در مورد حجاب ( pdf )

بدحجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت!

بدحجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت!

من از جانب تمام کسانی که شعار دادند "مرگ بر بدحجاب" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که شعار دادند " ملت ما بیدار است، از بدحجاب بیزار است" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند، معذرت می خواهم.


 من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی، به حجابت از من هم پایبندتر خواهی بود. من می دانم که اگر ظاهر امروز تو این است، من نیز بسیار مقصرم که اگر من توانسته بودم منطق و احساسم را راجع به حجاب به تو منتقل کنم، ظاهر امروز تو این نبود.


من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد، نفس کشیده بودی، ریه های عفافت غبار نمی گرفت. من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزی شان را برای تاراج حیا می دانستی، مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی. من می دانم که در عمق دورنت خدا را دوست می داری، فاطمه ی زهرا (س) را دوست می داری، برای امام حسین(ع) اشک می ریزی و اگر ندای حق درست به تو برسد، هیچ گاه رضایت آن ها را با هیچ چیز دیگر در دنیا عوض نمی کنی. عزیز دلم!

اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم، نشناس! حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن! که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم، پاکی همه جا را فرا می گرفت! عزیز دلم! اگر آن قدر نتوانسته ام تو را دوست داشته باشم، و این دوست داشتن را به تو نشان دهم، که تو با تمام وجود دریابی که برایم عزیزی و برای همین است که اعتقاد دارم باید از گوهر ارزشمند وجودت پاسداری شود، بعضی چیز ها تقصیر من است اما تو سعی خودت را بکن ...کاری با بقیه و حرفهایشان نداشته باش...

يه لحظه آروم فكر كن.............حرفهاي اطرافيانت را بنداز دور

خودت باش ..........خودت را باور داشته باش و ارزش خودت را بدان

به امتحانش می ارزه...

ارزش تو بیشتر از این است که....




اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

به امید ظهور مولا و سرورمون امام زمان عجل الله تعالی فرجه

آیا دستور به عفاف و حجاب باعث عقده می شود؟!

رعایت حجاب + ازدواج = خوشبختی

اینجا غرب نیست که جوانان فقط معضل مسائل جنسی داشته باشند، اینجا ایران است؛ کشور جوانان مسلمان و برای جوان مسلمان بسیار مهمتر از رفع غرایز جنسی، حفظ ایمان و بارورتر کردن آن است.


اما امروزخیابان ها درس شهوت می دهند. غرایز را بارور و روح انسان را کوچک می کند. روح را سنگین می کنند تا مبادا اوج بگیرد. مگر نه اینکه تفاوت انسان و حیوان در داشتن روح انسانی است؟ یعنی همان چیزی که امروز جزو بی ارزش ترین ها است! 


امروز برای ضرباتی که به جسم می زنند دیه تعیین می کنند اما برای هزاران ضربه ای که روزانه به روح انسان وارد می شود چاره چیست؟

چقدر تلخ است روزهایی را که برای نزدیک شدن به خداوند باید سپری کنیم باید بگذاریم برای رام کردن غرایزی که همین اجتماع آنان را سرکش کرده است!

چقدر تلخ است که متأهلین باید برای حفظ زندگی هایشان این روزها بسیار تلاش کنند!

قیمت دیه جسم خاکی مان روز به روز بالاتر می رود اما آیا روحمان انقدر بی ارزش شده است که حتی نمی توانیم اعتراض کنیم به ضربه هایی که هر روز در اجتماع می خوریم؟

با وجود تبعات دردناک بی حجابی دلیل این همه پافشاری برای تکرار عملی اشتباه چیست؟


امروز بدحجاب ها بی رحم ترین قشر اجتماع هستند؛ چه خود بدانند و چه در غفلت باشند، فرقی نمی کند. چراکه اثر بی حجابیشان امروز گریبانگیر عده بی شماری می شود و همه واقف به اهمیت حق الناس هستیم.


تنها راه حل منطقی برای رفع این معضلات اساسی، رعایت حجاب از طرفی و ازدواج از سوی دیگر است. این نسخه تنها مخصوص مسلمانان نیست بلکه بالا رفتن میزان افسردگی و ناهنجاری های بیشمار اجتماعی و موج بازگشت به عفاف در اروپا و آمریکا، نشان می دهد حجاب امری فطری و ضروری است، ازدواج جوانان نیز هم.


با دخل و تصرف از وبلاگ : حجاب

مشاهدات پیامبر(ص)در شب معراج از عذاب زنان


آقا اميرالمومنين حضرت على (ع ) فرمود:

يكروز من و سيّده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) بر حبيب خدا حضرت پيغمبر اسلام (ص ) وارد شديم و آن بزرگوار را در حالى ديديم كه شديدا گريه مى كرد.

به آن حضرت عرض كردم : پدر و مادرم فدايت شوند، يارسول اللّه ، چه شده ؟! چه چيزى شما را به گريه درآورده ؟
آن حضرت فرمود: ياعلى شب معراج وقتيكه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شديد مشاهده كردم . بخاطر آن شدت عذابها گريان و نالان شده ام .

حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) فرمود: مگر چه ديديد كه اينقدر متأ ثر و گريان شده ايد؟!

حضرت رحمة للعالمين (ص ) فرمود:

1- زنى را ديدم كه بمويش آويزان كرده بودند، در حاليكه مغزش ‍ ميجوشيد.

2- زنى را مشاهده كردم كه به زبانش آويزانش كرده بودند، و از حميم جهنم در حلقش مى ريختند.

3- زنى را ديدم كه به دو پستانش آويزانش كرده بودند.

4 زنى را مشاهده كردم كه دست و پايش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلط كرده بودند.

5- زنى را ديدم كه گوشت بدنش را با قيچى مى چيدند و مجبورش ‍ مى كردند كه آن را بخورد، و آتش از زير آن زبانه مى كشيد.

6- زنى را مشاهده كردم كه به صورت كر و لال و كور است ، در حالى كه در تابوتى از آتش مى باشد و مغز سرش از دماغش خارج مى شود و بدن او به صورت جذام و برص است .

7- زنى را ديدم كه به دو پايش آويزان كرده اند، در حاليكه در تنورى از آتش بود.

8- زنى را مشاهده كردم كه گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسيله مقراضهايى از آتش جدا مى كردند.

9- زنى را ديدم كه صورت و دستهايش آتش گرفته ، در حالى كه روده هايش را مى خورد.

10- زنى را مشاهده كردم كه سرش مثل سر خوك ، و بدنش مثل بدن الاغ و به انواع عذابها شكنجه اش مى دادند.

11- زنى را ديدم كه به صورت سگ بود، و آتش از عقبش خارج مى شد و ملائكه با گرز آهنى از آتش ، بر سر و بدنش مى كوبند.

بى بى دو عالم فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) فرمودند: اى حبيب من و اى نور چشم من ، اى پدر بزرگوارم به من بفرمائيد كه اين زنان چه عملى داشته اند و به چه جهت به اين عذابها گرفتار شده اند و راه و روششان چه بوده كه پروردگار متعال آنها را به چنين شكنجه هايى مبتلا نموده ؟!

آقا رئيس اسلام حضرت محمد (ص ) فرمود:

1- آن زنى را كه به موهايش آويزان شده بود، آن زنى بود كه موهايش را از مردان نامحرم نمى پوشانيد.

2- آن زنى را كه به زبانش آويزان كرده بودند، آن زنيست كه شوهرش را با زبانش اذيت مى كرد.

3- آن زنى را كه به دو پستانش آويزان بود، آن زنى بود كه از همبستر شدن با شوهرش خوددارى مى نمود.

4- آن زنى را كه دست و پايش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلّط كرده بودند، آن زنى بود كه بدون اجازه شوهرش از خانه خارج مى شد.

5-آن زنى را كه از گوشت بدنش با قيچى مى چيدند و به او مى خورانيدند، زنى بود كه خودش را براى مردان نامحرم زينت مى كرد و بدنش را به آنها نشان مى داد.

6- آن زنى را كه كر و كور و لال بود، آن زنى بود كه از راه زنا بچّه دار مى شد و به گردن شوهرش مى انداخت .

7- آن زنى را كه به پاهايش آويزانش كرده بودند، زنى بود كه در حال نجاست وضو مى گرفت يعنى رعايت نجس و پاكى را نمى كرد، و در وقت جنابت و حيض غسل نمى نمود، و در نمازش سستى مى كرد.


8- آن زنى را كه از گوشت جلو و عقب بدنش با مقراض از آتش جدا مى كردند، زنى بود كه خود را از راه نامشروع به مردان عرضه مى داشت .

9- آن زنى كه صورت و دستهايش آتش گرفته و روده هايش را مى خورد، آن زنى بود كه قوّادى مى كرد، يعنى واسطه حرام بود.

10- آن زنى كه سرش مثل سر خوك و بدنش مثل بدن الاغ بود، آن زنى بود كه سخن چينى مى كرد و زياد دروغگو بود.

11- آن زنى كه به صورت سگ بود آن زنى بود كه آوازه خوان (و صدايش را براى نامحرم با ناز و كرشمه و مهيّج رها مى كرد) و حسود بود.



به نقل از وبلاگ : ریحانه آفرینش

منبع : داستانهایی از پوشش و حجاب /علی میر خلف زاده

پاسخ‌ آیت‌ الله‌ صافی‌ به‌ نامه‌ یک ' دختر بد حجاب '



پاسخ‌ آیت‌ الله‌ صافی‌ به‌ نامه‌ یک ' دختر بد حجاب '

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

مسئله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ به نامه دختر جوانی درباره حجاب گفت: مساله حجاب را تحت احساسات جوانی نمی‌توان بررسی کرد
 
به گزارش صراط به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله صافی گلپایگانی متن نامه به این مرجع تقلید و پاسخ وی به این شرح است:
 
 
مرجع عزیز و عالیقدر آیت الله صافی گلپایگانی
 
سلام علیکم؛
 
 
من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیده‌ام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه می‌کنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمی‌دانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه می‌داند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمی‌دانستند؟!
 
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پی‌جوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.
 
 
آیت‌الله صافی گلپایگانی در پاسخ این نامه بیان داشته است:
 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 
علیکم السلام و رحمه الله
 
دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.
 
 
نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.
 
نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.
 
بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.
 
مسئله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.
 
این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.
 
حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.
 
در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.
 
خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.
 
بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.
 
امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند.
 
در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.
 
ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.
 
در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.
 
همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.
 
دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.
 
من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید.
 
خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام.
 
 
لطف الله صافی/مشهد مقدس

منبع : صراط نیوز

ادا ، اطوار های مردانه !

افسار شهوت بر گردن شان، آن ها را در خیابان به هر طرفی می کشاند. بی محابا و با پررویی تمام آن گاه که یک زن و دختر جوان را می بینند، دهان باز می کنند، جلوی پای زنان و دختران ترمز می کنند، چراغ می دهند، جلو و عقب می روند و هزاران ادا و اطوار زننده در می آورند تا بلکه زنی را طعمه هوس های آلوده و ننگین خود کنند.

ادا اطوار های مردانه

واضح و مبرهن است که طرز پوشش زنان جامعه تا حد زیادی بر این مسئله تاثیر گذار است و می تواند در تشدید یا تخفیف آن موثر باشد . اماباید در نظر داشت که این مسئله به عنوان یک اسیب قابل بررسی است و از عوامل دیگری هم تاثیر می پذیرد . لذا قصد ما این بود که این موضوع را اسیب شناسی نماییم.

 

ادامه نوشته

غرب، الگوی آزادی!!

غرب، الگوی آزادی!!

آیا برای پیشرفت باید مانند آنها حجاب داشته باشیم؟! نتایج نادیده گرفتن شخصیت وجودی انسان در کشورهای غربی قابل مشاهده است که زن به یک کالای تجاری تبدیل شده است. در چنین جامعه ای، تا وقتی برای زن ارزش قائل هستند که زیبایی، جوانی و لطافت داشته باشد؛ اما به محض اینکه زن، زیبایی و جوانی خود را از دست داد، او را رها و به او به چشم یک کالای کهنه ای نگاه می کنند که دیگر به کار نمی آید.


آمار روابط جنسی نامشروع ، غرب را به چالش کشانده و به مصیبتهای ناگواری گرفتار کرده است. فرزندان نامشروع، سقط جنین و... در کشورهای اروپایی آمار بسیار بالایی دارد. امروز در غرب آزارهای جنسی و مسئله خشونت علیه زنان بیداد می کند.


ترویج برهنگی با الفاظ عوام فریبانه ای چون مدگرایی و آزادی زنان دسیسه ای است از غرب برای تضعیف کشورهای در حال توسعه بویژه کشور عزیزمان ایران.

شرایط پوشش اسلامی


پوشش ارتباط بنیادی با عفاف داشته و نمی شود کسی طرفدار عفاف باشد ولی اصل پوشش مخالف باشد. پوشش اسلامی،کامل ترین گونه ی رعایت عفاف است.

از طرفی آراستگی ظاهری معنایی مساوی نظم و زیبایی و تناسب دارد و رنگ و طرح، نماد مهم و اساسی آراستگی است. ولی پرسش اساسی این است که رنگی که محرّک نباشد و طرحی که مهیّج نباشد و به پوشش اسلامی آراستگی دهد چه رنگ و طرحی است؟

آنچه از میان روایات حاصل می شود این نکات است:

پوشش به بدن نچسبد.(تنگ نباشد.)

بدن نما نباشد(نازک نباشد.)

پوشش با زیورها و برش‌های خاص و رنگ‌های محرّک باعث تحریک چشم نشود.

بنابراین اگر طرح و الگو تنگ نباشد،بدن نما هم نباشد ولی محرّک و مهیّج باشد باز هم مناسب پوشش اسلامی نیست.


با تشکر از مدیر وبلاگ : یادگار جنوب

هجوم چشم ها

زن بدحجاب در کوچه و خیابان خود را در معرض هجوم نظرها و نگاه های مردان می بیند و از طرفی قدرت عکس العمل و تجزیه و تحلیل همه این نگاه ها را ندارد . زن بدحجاب در این حالت دو راه بیشتر ندارد :

الف) بی تعارف بعضی برای اینکه خود را راحت کنند ، دیگران و نگاه هایشان را هیچ به حساب می آورند در حالی که این حرکت نوعی خود فریبی است چرا که همه ی ما توجه دیگران را به خودمان را مهم می دانیم .

ب) ایجاد شخصیت کاذب، یعنی شخص فکر می کند حتما از نظر لحاظ ظاهر و جذابیت و شخصیت خیلی خواستنی است که این طور به او  نگاه می کنند در حالی که این نگاه ها ناظر به جنسیت اوست نه شخصیت او

  

بدحجابی و پوشش ناقص زن در جامعه فشارهای روحی جبران ناپذیری بر روان و اعصاب و شخصیت او وارد می سازد و از آن جایی که د ر این حالت خود را با هجوم نظرهای مختلف مواجه می بیند و از پاسخگویی به همه ی آن ها عاجز است ؛ در این صورت پا به سوی بی تفاوتی و بی قیدی کشانده می شود و یا به تخیلات و اعمال نامناسب به دور از شخصیت یک زن واقعی دست می زند که در هر دو صورت خود و اطرافیانش را از نظر روانی ، عقلانی و فرهنگی در معرض سقوط قرار می دهد .

 




منبع : گوهرکمال،حجاب برتر (جانم فداي امام هادي)



حالا اگر چند تار مو پیدا شد چه اثر سوئی دارد؟؟؟

حالا اگر چند تار مو پیدا شد چه اثر سوئی دارد؟؟؟


به قول استاد قرائتی اگر شما نقشه ای برای رسیدن به گنجی داشته باشید فرضا باید 4 متر به طرف راست 5 متر به بالا بروید و بعد زمین را بکنید اگر به جای 4 متر 6 متر بروید به گنج مورد نظر نخواهید رسید در این موارد هم اگر دقیقا به حدود الهی مقید نباشیم به نتیجه مطلوب نمی رسیم.


hejab


ادامه مطلب          

ادامه نوشته

گزیده ای از رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای به زوج های جوان

نسل بی هویّت

امروز آن چه در کشورهای غربی مشاهده می شود عبارت است از: نسل های بی هویت، نسل های درمانده و سرگشته، پدر و مادرهایی که از فرزندانشان سال ها خبر ندارند، با این که در یک شهر هم زندگی می کنند، چه برسد به این که در شهر دیگری باشند. خانواده های متلاشی شده، انسان های تنها... .

در کشورهای اروپایی و آمریکایی... از زن های بی شوهر، مردهای بی زن، آمارهای بسیار بالا وجود دارد که تبعاً بچه های بی پدر و مادر، بچه های ولگرد، بچه های جنایت کار حاصل آن است. در آن جا فضا، فضای جنایت است. همین حرف هایی که در خبرها می شنوید: یک بچه ناگهان در مدرسه، خیابان، توی قطار قتل انجام می دهد، تعدادی را می کشد. یک بار و دوبار و یکی دو تا هم نیست. همین طور سطح جنایتکارها از لحاظ سنّی دارد پایین می آید. جوان های بیست ساله بودند، شدند جوان های شانزده ـ هفده ساله، حالا بچه های سیزده ـ چهارده ساله در آمریکا جنایت می کنند. راحت آدم می کشند. این جامعه وقتی به این جا می رسد، دیگر تقریباً غیرقابل جمع کردن است.

گناه کبیره غرب

یکی از مشکلات دنیای غرب که به تدریج پایه های تمدن غرب را مثل موریانه می خورد و علی رغم پیشرفت های صنعتی و علمی اش مشرف به سقوط و هلاکت است ـ البته در بلند مدت ـ همین قضیه بی توجهی به خانواده است. نتوانستند خانواده را حفظ کنند. در غرب، خانواده، غریب، و تحقیر شده و مورد بی اعتنایی قرار گرفته است.

یکی از گناهان کبیره تمدن غرب نسبت به بشریت، این است که ازدواج را در چشم مردم سبک کرد. تشکیل خانواده را کوچک کرد، مثل لباس که عوض می کنند... قضیه زن و شوهری را این طور کردند.

آن کشورهایی که در آن خانواده دارد ضایع می شود، در واقع پایه های مدنیّت آن ها دارد می لرزد و نهایتاً فرو خواهد ریخت.

نه اُنسی، نه همسری،...

در دنیای غرب، با این که بسیاری از آن ها از علم و ثروت و سیاست های قوی در صدر حکومت ها برخوردار هستند، لیکن زندگی آحاد مردم در مقیاس خانواده، زندگی بسیار رقَّت باری است. این اجتماعات فامیلی، این که بزرگ ترهای فامیل و کوچک ترهای فامیل دور هم جمع شوند، به هم محبت ورزند، با هم تبادل عاطفی داشته باشند، به هم کمک کنند، به هم برسند، همدیگر را از خود بدانند، برادر با برادر، خانواده ها با هم یگانه و یکی باشند، این طور چیزهایی که الان بین ما رایج و معمولی است، در غرب از این چیزها خبری نیست. چقدر زن ها تنها زندگی می کنند. زنی که تنهاست، از خانواده بریده و توی یک آپارتمان زندگی می کند. شب برمی گردد توی خانه تنهاست، صبح برمی خیزد تنهاست. نه انسی، نه همسری، نه فرزندی، نه نوه ای، نه خویشاوندی که با او گرم بگیرد. انسان ها در آن محیط اجتماعی، تک زندگی می کنند. غالباً تنها هستند. چرا؟ چون محیط خانوادگی در آن جوامع فراموش شده است.

امروز متأسفانه در غرب، انسان مشاهده می کند که کم کم کانون خانواده ها یکی پس از دیگری دارد از هم می پاشد و از بین می رود. آثارش هم همین بی هویّتیِ فرهنگی و فسادی است که امروز دچارش شده اند. روز به روز هم دارد بیش تر می شود و بقایای آن چه را که داشته اند، دارد از بین می رود.

آزادی جنسی، فروپاشی خانواده

در دنیای غرب و به خصوص در آمریکا و بعضی از کشورهای اروپای شمالی معروف است که بنیان خانواده خیلی متزلزل است؛ چرا؟ علت این است که در آن جا آزادی جنسی و بی بند و باری جنسی زیادتر است. وقتی بی عفتی رایج شد، یعنی مرد و زن این نیاز غریزی را در جایی دیگر غیر از خانواده، غیر از کانون خانواده، تأمین کردند، این کانون خانواده در واقع، یک چیز بی معناست: یک چیز تحمیلی و تشریفاتی است. لذا از نظر عاطفی از هم جدا می شوند. حالا ظاهراً جدایی بینشان نیست، اما به هم علاقه و دلبستگی ندارند.

اگر انسان ها رها بودند که غریزه جنسی را هر طور می خواهند اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی شد، یا یک چیز سُست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانی پذیری می شد و هر نسیمی آن را به هم می زد. لذا در هر جای دنیا که می بینید آزادی های جنسی هست، به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن جایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، همه چیز برای مرد و زن هست، لذا این کانون خانواده حفظ و نگهداشته می شود.

عشق مصنوعی

در بعضی از کشورهای دنیا که پیشرفت علم و تمدن هم خیلی سریع است، زندگی بر آن ها این طور تحمیل کرده که اعضای خانواده به هم چندان کاری ندارند. پدر یک جا مشغول، مادر یک جا مشغول؛ نه همدیگر را می بینند، نه برای هم غذا می پزند، نه برای هم محبّتی و عاطفه ای نثار می کنند، نه از هم دلجویی می کنند، نه با هم کار واقعی دارند. آن وقت برای این که به سفارش روانشناسانِ امور کودکان عمل کرده باشند، با هم قرار می گذارند که یک ساعت معینی را، پدر و مادر بیایند و یک محفل خانوادگی داشته باشند. برای این که بتوانند این اجتماع خانوادگی را که در یک خانواده سالم به طور طبیعی وجود دارد، این ها به صورت تصنعی برای خود به وجود بیاورند. آن وقت این خانم یا آقا مرتب ساعتش را نگاه می کند که ببیند این ساعت کی تمام می شود، چون مثلاً ساعت 6 یک جای دیگر قرار دارد. این طوری محفل خانوادگی درست نمی شود و بچه ها هم احساس اُنس نمی کنند.

خانواده ها، آن جا گرم نیستند. خانواده اصلاً آن جا واقعیّت ندارد. یک مرد و زن با هم توی یک فضایی زندگی می کنند، اما از هم جدایند. آن نشست و برخاست های خانوادگی، آن محبّت های خانوادگی، آن انس های فراوان به هم، این که مرد خودش را محتاج به زنش ببیند و زن خودش را محتاج به شوهرش ببیند، این ها دیگر نیست. دو نفرند به صورت قراردادی که فقط در یک خانه ای زندگی می کنند. اسمش هم هست که با عشق شروع می شود!

پیامدهای ازدواج به سبک غربی

در جوامع غربی، جوان ها دوره نشاطِ جوانی و تُندی احساسات و غرایز را آزادانه می گذرانند و وقتی به خانواده و به ازدواج می رسند که در واقع بخش زیادی از میل طبیعی آن ها و غرایز آن ها فرو نشسته است. آن شوق و محبّت و عشقی که باید در اعماق روح زن و شوهر جایگزین شود، در این ها نیست یا کم است.

این که بعضی سن ازدواج را برای سال های میانیِ عمر که در غرب و تمدّن غرب معمول است، می گذارند، مثل اغلب چیزهایشان، غلط و برخلاف فطرت و مصلحت بشر و ناشی از این است که به شهوت رانی و بی بند و باری اقبال دارند. می خواهند جوانی خود را به اصطلاحِ خودشان، با خوشی سپری کنند، هوسرانی هایشان را بکنند، بعد که از کار افتاده شدند و آتش هایشان فرونشست، حالا سراغ خانواده بروند. ملاحظه می کنید که در غرب، زندگی خانوادگی این طوری است. طلاق های زیاد، ازدواج های ناموفق، مرد و زن های بی وفا، تخطّی های جنسیِ فراوان، غیرتِ کم، زندگی خانوادگی به این معناست.

غرب، در سراشیبی سقوط

اگر شما امروز به بعضی از جوامع غربی نگاه کنید، به خصوص آن هایی که بیشتر آمیخته به مسائل صنعت و ارتباطاتِ صنعتی و ماشینی هستند، خواهید دید که روز به روز آلودگی ها در آن جا زیاد خواهد شد. آلودگیِ اخلاقی و فساد هم که در جامعه ای رایج شود، آن جامعه را از هم خواهد پاشاند. حالا این ها مثل زلزله و سیل، بلایای دفعی نیست، بلکه این ها بلایای تدریجی است؛ منتها بی علاج. بلایایی است که وقتی بر جامعه ای نازل شد، به زودی نمی فهمند، به تدریج می فهمند. آن وقتی که بیماری ضربه خودش را تا اعماق فرود آورد، آن وقت می فهمند. آن وقت هم دیگر هیچ علاجی نخواهد داشت. الان، جوامع غربی دارند به این سمت حرکت می کنند، آن هم به سرعت. یعنی حقیقتاً به نقطه های بسیار خطرناکِ سراشیبی رسیده اند... این همه اش به این خاطر است که دخترها و پسرها در سنین مناسب، ازدواج های کامیاب و ماندگار انجام نمی دهند. بعد هم محیط های خانوادگی که آن جا تشکیل می شود، محیط های محبّت نیست.

در دنیای غرب، بنیان خانواده متزلزل شده است. خانواده ها دیر تشکیل می شوند، زود هم منهدم می شوند. فساد و فحشا روز به روز بیشتر می شود. اگر این اتفاق به طور کامل بیفتد، آن جامعه به بلیّات عظیمی دچار خواهد شد. البته این طور بیماری ها و گرفتاری ها، چیزهایی نیست که ظرف 5 سال یا 10 سال خودش را نشان بدهد، لکن بعد از گذشت سال های متمادی، وقتی که اثر گذاشت، یک جامعه را به کلی منهدم و نابود می کند، ثروت های علمی و فکری و مادی و همه چیز را از بین می برد. این آینده در انتظار بسیاری از کشورهای غربی است.

در به در به دنبال آرامش

الان دنیای اروپا و آمریکا را نگاه کنید، ببینید این ها چقدر دچار اضطرابند. چقدر ناآرامی دارند. چقدر دنبال آرامش می گردند. چقدر مصرف قرص های مسکن و خواب آور زیاد است. چقدر جوان ها به کارهای بی قاعده دست می زنند. موها را بلند می کنند. لباس های تنگ می پوشند. برای این است که از وضع جامعه ناراحتند. عصبانی و خشمگین اند. می خواهند خودشان را به آرامش برسانند. آخرش هم با ناکامی می میرند. پیرمردها و پیرزن ها در خانه سالمندان می میرند. بچه هایشان همراهشان نیستند. زن هایشان از آن ها خبر ندارند. زن و شوهر از هم دورند.

در غرب، فرزندانی که نمی دانند پدر و مادرهایشان چه کسانی هستند، زیادند. زنان و مردانی که با هم اسماً زن و شوهرند، ولی سال های متمادی از همدیگر هیچ اطلاعی ندارند، فراوانند. زنانی که خاطرشان جمع باشد تا آخر عمرشان، تا دوران پیریِ آن ها، سایه این مرد بر سرشان هست و با هم زندگی خواهند کرد، کم اند. مردانی که خاطرشان جمع باشد که این همسرشان که مورد علاقه شان هم هست، فردا نمی گذارد برود سراغ یک زندگی مستقل، کم هستند.

گوش شنوا کو؟!

در خود آمریکا، نسبت رشدِ فساد (انواع فسادهای اخلاقی، جنسی، جنایت و قتل و...) در بین مردم و حتی کودکان زیاد است. مطبوعات و هوشمندان جوامع غربی دارند فریاد می زنند، مقاله ها می نویسند، حرف ها می زنند، هشدارها می دهند، اما به گوش کسی فرو نمی رود؛ یعنی علاج ندارد. وقتی که وضعیت را از پایه و بنیان خراب کردند و سی، چهل یا پنجاه سال بر همین وضع گذشت، با هشدار و فریاد و فلان سیاست این مشکلات حل نخواهد شد.

جوامع غربی خوشبختی ندارند. این حرفی نیست که من بزنم. حرفی است که حالا دیگر متفکرانشان، دلسوزانشان و کسانی که صاحب درایت اند، صاحب عقل اند ـ نه سیاست مدارهاـ آن هایی که در متن جامعه هستند، الان صدایشان بلند شده است؛ چرا؟ چون در آن جامعه وسایل خوشبخت زندگی کردن نیست، خوشبختی که عبارت است از آرامش و احساس سعادت و امنیت.

الان هم کسانی که با معارف جهانی آشنا هستند، می دانند که به خصوص بیشتر از همه جا آمریکا ـ البته کشورهای اروپایی هم هستند ـ فریاد خیر خواهان و مصلحان و چیز فهم هایشان بلند شده که بیاییم یک فکری بکنیم. البته به این آسانی هم نه می توانند فکر کنند و نه اگر فکر کنند به این آسانی به علاج می رسند.

هدف شوم؛ راهکار شیطانی

آن کسانی که می خواهند در یک کشور یا جامعه ای نفوذ پیدا کنند، فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آن ها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان خانواده است. کما این که در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام داده اند. مردها را بی مسؤولیت و زن ها را بد اخلاق کرده اند.

انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسل های بعد، به برکت خانواده انجام می پذیرد. خانواده که نبود، همه چیز متلاشی می شود. این که می بینید غربی ها در داخل کشورهای شرقی و اسلامی و آسیایی، این همه سعی می کنند شهوت رانی و فساد را رواج دهند، برای چیست؟ یکی از علل آن همین است که می خواهند با این کار خانواده ها را متلاشی کنند تا فرهنگ این جوامع تضعیف شود، و بتوانند سوار این ها شوند. چون تا فرهنگ یک ملّتی تضعیف نشود، کسی نمی تواند آن را مهار کند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشود. آن چیزی که ملّت ها را بی دفاع کرده است و در دست اجانب اسیر می کند، از دست دادن هویت فرهنگی است. این کار هم با برهم خوردن بنیان خانواده ها در جامعه آسان می شود.

اسلام می خواهد این را حفظ کند. این خانواده را نگه دارد؛ زیرا در اسلام یکی از مهم ترین کارها برای رسیدن به این اهداف، تشکیل خانواده و سپس حفظ بنیان خانواده است.

فقط یک کلمه درباره خانواده

من در یک سخنرانی در سازمان ملل، حدود یک ساعت و اندی راجع به خانواده صحبت کردم. بعد به من اطلاع دادند که تلویزیون های آمریکا با اصراری که در سانسور کردن و خراب کردن حرف های ما دارند، روی این صحبت ها تکیه کرده و آن را چند بار پخش کرده و تفسیر هم گذاشته اند. فقط به خاطر گفتن یک کلمه درباره خانواده.

یعنی پیام متضمن مسأله خانواده، امروز برای غرب یک پیامی است مثل آب خنکِ گوارا، چون کمبود آن را حس می کنند.

چقدر زیادند زن هایی که تا آخر عُمر تنها زندگی می کنند، مردهایی که تا آخر عمر تنها زندگی می کنند؛ غریب و بی انس. چقدر جوانانی که به خاطر نبودِ خانواده، ولگرد می شوند. در آن جا یا خانواده نیست یا اگر باشد، مثل نبودن است!

حجاب و قانون مندی روابط زن و مرد در قرآن

«اسلام می گوید: نه حبس نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است.»

اگر زنان نمی توانند در خانه بمانند و بیرون آمدن از منزل برایشان ضروری است، به گونه ای خارج شوند که سبب جلب توجه نامحرم نشوند.

بی شک، پوشش زن در برابر مردان نامحرم، یکی از ضروریات دین اسلام است که درباره جنبه اسلامی آن نمی توان تردیدی به خود راه داد. در قرآن کریم و روایات وارده از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)و ائمه معصومین (علیهم السلام) و نیز در کلمات فقها، به وجوب و کیفیت آن تصریح شده است.

حجاب در ادیان گذشته نیز وجود داشته است، ولی این حکم در دین اسلام بسیار مترقی تر است، زیرا در این دین، از افراط و تفریط هایی که در مورد پوشش زنان در ادیان و اقوام گذشته وجود داشته، اجتناب شده و برای حجاب، حدی متناسب با غرایز انسانی در نظر گرفته شده است. حجاب اسلامی به معنای حبس زن در خانه و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست، بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه عفت و حیا پیشه کند، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و از جلوه گری و خودنمایی بپرهیزد.

مرحوم شهید مطهری در این باره می فرماید: «اسلام می گوید: نه حبس نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است.»1

در قرآن کریم در مورد حجاب و قانون مندی روابط زن و مرد، دو دسته آیه وجود دارد. دسته اول آیاتی که در مورد وجوب حجاب و پوشش ظاهری و حد و کیفیت آن نازل شده است؛ و دسته دوم آیاتی که نوع رابطه بین مرد و زن نامحرم را بیان می کند و آنان را از کارهایی که عفت و پاکدامنی شان را تهدید می کند، برحذر می دارد، که در ذیل می آید.

کیفیت پوشش در قرآن

 

قرآن در دو آیه، کیفیت پوشش زن در حضور نامحرم را بیان می کند:

الف) سوره نور، آیه 31 : «وَقُل لِّلْمُوءْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه های هوس آلود) فرو گیرند و عفّت خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند و (اطراف) روسری ها و مقنعه های خود را بر سینه خود افکنند (تاگردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان، یا پدرشوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند. و هنگام راه رفتن پاهای خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته نشود (و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش نرسد).و همگی به سوی خدا باز گردید ای موءمنان، تا رستگار شوید».

شهید مطهری2 در باره مفاد این آیه و آیه قبل آن می فرماید: دو آیه 30 و31 نور مربوط به وظایف زن و مرد در معاشرت با یکدیگر است که شامل چهار قسمت است:

 

1- هر مسلمان، چه مرد وچه زن، باید از چشم چرانی و نظربازی اجتناب کند.

2- مسلمان،خواه مرد یا زن، باید پاک دامن باشد و عورت خود را از دیگران بپوشاند.

3- زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند.

4- دو استثنا برای پوشش زن ذکر شده که یکی با جمله «وَلا یُبْدِینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» بیان شده است و نسبت به عموم مردان است و دیگری با جمله « وَلایُبْدِینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ...» ذکر شده و نداشتن پوشش را برای زن نسبت به عده خاصی تجویز می کند.

 

همچنین از جمله «وَ لا یَضْرِبْنَ بِاَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ؛ هنگام راه رفتن پاهای خود را بر زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود» فهمیده می شود: پای کوبی، نمودی کامل از ظاهر کردن باطن سکس زن است و به انواع حرکات تحریکی که باعث جلب توجه مردان نامحرم می شود، اشاره دارد.3

ب) آیه 59 سوره احزاب: « یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُوءْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلابِیبِهِنَّ؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان موءمن بگو جلباب های (= روسری های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این که (به پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا وکوتاهی از آنان سر زده، توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است».

شهید مطهری در توضیح کلمه «جَلباب» بعد از این که به اقوال مفسرین اشاره می کند، می فرماید: «چنانچه ملاحظه می فرمایید معنی جلباب از نظر مفسران چندان روشن نیست. آن چه صحیح تر به نظر می رسد این است که در اصل لغت، کلمه جلباب شامل هر جامه وسیع می شده است، ولی غالباً در مورد روسری هایی که از چارقد بزرگ تر و از ردا کوچک تر بوده است به کار می رفته است. ضمناً معلوم می شود دو نوع روسری برای زنان معمول بوده است: یک نوع، روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا مقنعه می نامیده اند و معمولاً در داخل خانه از آن ها استفاده می کرده اند. نوع دیگر، روسری های بزرگ که مخصوص خارج منزل بوده است. این معنا با روایاتی که در آن ها لفظ جلباب ذکر شده است نیز سازگار است».4

قانون مندی روابط زن و مرد در قرآن

دسته دوم به آیاتی اشاره می کند که درباره کیفیت ارتباط با نامحرم است. در این آیات، موءمنان خصوصاً زنان را از رفتارهایی که سبب جلب توجه و تحریک نامحرم می شود، باز می دارد و حیا و عفت در مقابل نامحرم را مورد ستایش قرار می دهد:

سخن گفتن با نامحرم در احزاب، آیه 32 آمده: «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً؛ ای همسران پیامبر، شما همانند هیچ یک از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع نکنند، و به شایستگی سخن بگویید».

این آیه گرچه خطاب به همسران پیامبر است، ولی اختصاص به آن ها ندارد و شامل همه زنان مسلمان می شود. طبق این آیه زنان نباید در گفتگو با نامحرم از سخنانی که مفهوم یا آهنگ آن وسوسه آمیز و تحریک کننده باشد استفاده کنند؛ چه بسا در بین آن ها افرادی باشند که به سبب ضعف ایمان و آلودگی به هوس های شیطانی، تحریک شوند و خیال گناه در سر خود بپرورانند. بنابراین برای حفظ عفت و پاک دامنی افراد جامعه، بر زنان لازم است در گفتگو با نامحرم دقت لازم را داشته باشند.

خود آرایی و تبرج احزاب / 33 : «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأُولَی ؛ و (ای زنان پیامبر) در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید». در این آیه نیز به زنان دستورات دیگری برای برخورد با نامحرم می دهد. در ابتدا از زنان می خواهد تا جایی که امکان دارد از خانه خارج نشوند و خود را کم تر در معرض دید نامحرم قرار دهند؛ زیرا با این کار جلوی بسیاری از مفسده های اخلاقی گرفته می شود و زمینه انحراف و ناهنجاری در جامعه از بین می رود. چنانچه در آیه 53 همین سوره به این مطلب اشاره کرده است.

دستور دیگری که این آیه برای زنان دارد این است که از تبرج و جلوه گری و جلب توجه نامحرم بپرهیزند. کلمه تبرج از برج گرفته شده و به معنای آن است که فرد، خود را مانند برج در معرض دید و تماشای دیگران قرار دهد. در واقع این قسمت آیه به ما می فهماند اگر زنان نمی توانند در خانه بمانند و بیرون آمدن از منزل برایشان ضروری است، به گونه ای خارج شوند که سبب جلب توجه نامحرم نشوند. پس طبق این آیه، جواز حضور زن در اجتماع مشروط بر این است که اولاً حضورش ضرورت داشته باشد و ثانیاً نحوه حضور او اعم از نوع پوشش، راه رفتن، نگاه کردن و در یک کلمه تمام حرکات و سکناتش به نوعی باشد که در قالب تبرج و جلوه گری نبوده و بلکه همراه با حیا و عفت باشد.

 

در سوره قصص آیات 23و 25، در جریان دختران شعیب و حضرت موسی به همین شیوه رفتاری اشاره کرده و آن را می ستاید.

نگاه به نامحرم در سوره نور آیه 30 و 31 : «قُل لِّلْمُوءْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... وَقُل لِّلْمُوءْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛

 

 به مردان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند». در این دو آیه نیز به رفتار دیگری که حاکی از عفت و حیاست اشاره می کند و آن پرهیز از نگاه هوس آلود به نامحرم است. زیرا نگاه به نامحرم اگر از روی لذت باشد، سبب انحراف اخلاقی می شود و آدمی را از جاده عفاف دور می سازد.

 

داشتن مکان اختصاصی

 

احزاب آیه 53 : «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ؛

 

و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان (زنان پیامبر) می خواهید، از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل های شما و آن ها بهتر است». در این آیه نیز به شیوه دیگری برای حفظ عفت و حیا اشاره می کند و به مردان دستور می دهد هنگام صحبت کردن با زنان پیامبر و به طور کلی، زنانی که با آن ها محرم نیستند، سعی کنند رو در روی آن ها قرار نگیرند، بلکه از پشت پرده صحبت کنند. این آیه بر لزوم داشتن مکان اختصاصی برای زنان و عدم جواز ورود آقایان به آن ها تأکید می کند.

----------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت ها:

1ـ مجموعه آثار، ج 19، ص 551.

2ـ منبع پیشین.

3ـ پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 20، ص 137.

4ـ مجموعه آثار، ج 19، ص 502.

عباس رجبی

تاریخ كشف حجاب در ايران


كشف حجاب در ايران رسما و علنا از سال 1314 و با فرمان رضاشاه وارد ايران شد اما پيشينه اين حركت به دوران قاجار بازمي گردد به ويژه زماني كه ما با غرب درگير مي شويم و مردم ما با جوامع غربي بيشتر آشنا مي شوند كه عمدتا ديپلمات ها، بازرگانان و فرزندان اشراف جزء اين گروه مي باشند، زيرا فقط اين گروه بودند كه فرصت خروج از كشور و آشنايي با جوامع غربي را داشتند. شايد اولين تمثيلها را از جوامع غربي بتوان در آثار ميرزا ابولحسن خان ايلچي سفير وقت ايران در انگلستان مشاهده كرد. وي در سفرنامه خود تحت عنوان «حيرت نامه سفرا» به وضعيت زنان در غرب و به ويژه به بي بند و باري آنان اشاره مي كند. ايلچي در كتاب خود مي نويسد خانمها در غرب در ميهماني هاي مختلط با مردها شركت مي كنند، بدون اين كه حجابي داشته باشند و با حيرت و حسرت از اين مساله ياد مي كند. ما در اواخر دوران محمد شاه و دوران ناصر الدين شاه شاهد ظهور فرقه بابيت و بهائيت در ايران هستيم كه در صدد شكستن ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي در كشورمان بودند

.

 اساسا فرقه بابيه و بهائيت براي اين به وجود آمدند كه بتوانند اقتدار تشيع و اقتدار روحانيت شيعه را در ايران از بين ببرند و يكي از مسائلي كه اين فرقه دنبال مي كرد تشويق بي حجابي بود. براي اولين بار در دشت بدشت حد فاصل شاهرود و مشهد طاهره قره العين يكي از زنان بهائي -كه به فعاليت هاي تروريستي هم مشغول بود و حتي نقشه ترور عموي خود مرحوم ملا صالح برقاني را كه يكي از روحانيون برجسته بود،كشيده بود- در جلسه اي كه بابيها برگزار مي كنند تا برنامه كاري آينده خود را مشخص كنند، بدون حجاب ظاهر مي شود. تعدادي از بابيها كه فكر نمي كردند اينها تا اين حد ساختارشكن باشند، همانجا دچار ترديد شده و از اين گروه جدا مي شوند و عده ديگر نيز اين فرقه را همراهي مي كنند

.

عمده كساني كه در دوره ناصر الدين شاه و در دوران مشروطه در صدد ترويج بي حجابي در ايران بودند، به اين فرق ضاله مربوط شده و با آنها در ارتباط بودند. پس از انقلاب مشروطه نيز برخي از اعضاي وابسته به فرقه ضاله بابيت و بهائيت در اين فعاليت ها شركت داشته و در همه جا هم نفوذ مي كردند. از نهضت مشروطه گرفته تا نهضت جنگل و بعد هم اين مساله وارد دوران رضاخان شده و عملا زمينه كشف حجاب را در ايران اينها فراهم مي كنند و رضاشاه دستور نهايي را صادر مي كند.

در دوره مشروطه مردم ايران نسبت به رواج بي بند و باري معترضند كه اين بي بند و باري هم شرب خمر و هم بي حجابي را در بر مي گيرد. برخي از مطبوعات آن دوره مروج و مشوق نوعي آزادي براي زنان بودند؛ البته با شعارهاي عامه پسند مثل آموزش زنان كه في نفسه بحث خوبي است و زنان ما بايد دانش آموخته شوند تا بتوانند خانواده خودشان را بهتر اداره كنند و در امور كشور فعال تر شركت كنند. با اين شعارها، گروه هاي فمينيستي در آن دوره وارد ايران شده بودند؛ اما در پشت اين شعارها هدف خود را كه همان ساختار شكني است دنبال مي كردند. هنوز جامعه ايراني آماده پذيرش كشف حجاب نيست و آنان با پيش كشيدن مباحثي چون آزادي زنان و ارائه گزارش هايي از وضعيت زنان در غرب، اهداف خود را كه همانا سوق دادن زنان ايراني به سمت بي بند و باري بود دنبال مي كردند.

به عنوان مثال احسان الله خان كه وابسته به فرقه ضاله بهائيت و عامل نفوذي هم در نهضت مشروطه و هم در نهضت جنگل است، وقتي جنگلي ها رشت را به تصرف خود درمي آورند، زنها و مردهائي كه از ميرزا كوچك خان حمايت كرده بودند، به استقبال آنان مي آيند و در آنجا احسان الله خان خطاب به زنان محجبه انقلابي ايران مي گويد كه اين كفن هاي سياه چيست كه به دور خود پيچيده ايد؛ خود را از اين قيد و بند خلاص كنيد.

وقتي كه ميرزا كوچك خان وارد رشت مي شود، مردم متدين و انقلابي شهر در مقابل ميرزا مي ايستند و به وي مي گويند خون خواستي، داديم؛ جان خواستي، داديم؛ جوانانمان را داديم؛ سرمايه هايمان را داديم؛ اما دينمان را نمي دهيم. ميرزا متعجب مي شود و مي پرسد كه چرا اين صحبت را مي كنيد و مردم نيز گفته هاي احسان الله خان را براي ميرزا تعريف مي كنند. ميرزا متعجب مي شود و با توجه به سابقه ذهني كه از احسان الله خان داشت، در اين شرايط اطمينان حاصل مي كند كه وي يك شخص ضد دين است و از همان جا حساب خود و نهضت جنگل را از احسان الله خان جدا مي كند كه اين مساله موجب كودتاي احسان الله خان در نهضت جنگل مي شود.


پس از كودتاي 1299 شاهد فعاليت گسترده متجددين زير چتر حمايتي حكومت كودتا هستيم. اين گروه ها كار خود را از قبل يعني از سال 1293 در مطبوعات از جمله در روزنامه «كاوه» كه توسط تقي زاده و ديگران منتشر مي شد، آغاز كرده بودند و بحثشان اين بود كه بايد از طريق ديكتاتوري منور يا مشت آهنين شرايط ايران تغيير كند. اين گروه كه 53 نفر از رجال برجسته غرب گرا در دوران مشروطه بودند، و اين زمينه فكري را فراهم كرده بودند بعد از كودتا به خدمت رضاخان در آمدند. آنان تيمي هستند كه به لحاظ فكري، زمينه و مقدمات كودتا را فراهم مي كنند و بعد از كودتا مسائل فرهنگي و اجتماعي دوران رضاخان را هدايت مي كنند

.

بعد از كودتا گروه هاي ديگري هم ايجاد مي شوند مانند «كانون ايران جوان» كه دكتر علي اكبر سياسي -يكي از دانشجوياني كه به غرب رفته و باز گشته بود- آن را تاسيس كرده بود. يكي از اصول مرام نامه اين گروه، كشف حجاب است

.

اين گروه در حدود سال 1303 -زماني كه رضاخان هنوز نخست وزير بود- ملاقاتي با رضاخان داشتند. رضاخان پس از مطالعه مرام نامه اين گروه به آنها مي گويد كه من تمام مواد مرام نامه شما را از جمله كشف حجاب، اجرا خواهم كرد و به آنها مي گويد كه شما نمي خواهد دخالت كنيد؛ زيرا رضاخان نمي خواست كه آنها بروز سياسي و فعاليت سياسي نداشته باشند. رضاشاه از كودتا تا يك سال پس از سلطنتش جانب احتياط را پيش گرفته و علنا دست به مخالفت با مذهب و مظاهر ديني نمي زد. همين احتياط رضاخان، حساسيت و مخالفت جريان روشنفكري را با رضاخان برمي انگيزد و مدام به رضاخان فشار مي آورند كه چرا تغييرات را شروع نمي كند و چرا زودتر دست به كار نمي شود تا اين پروژه هر چه زودتر به مرحله اجرا در آيد كه رضاخان از آنها مهلت مي خواهد. فعاليت فرقه ضاله هم در اين دوره با توجه به فضايي كه رضاخان براي آنان فراهم كرده بود، تشديد مي شود و افرادي چون صديقه دولت آبادي كه وابسته به يك خانواده بابي است و خود او نيز بابي مسلك است به شدت در حوزه كشف حجاب و پيش برد اين پروژه فعاليت دارند. در نهايت رضاخان به سلطنت مي رسد و پروژه دين زدايي كه يكي از اركان آن كشف حجاب است در ايران آغاز مي شود.


از ابتداي دوره قاجار شاهد هجوم گسترده غرب به كشورمان هستيم اين برخورد مانند گذشته يك برخورد نظامي نيست، بلكه مي خواهند با ورود به كشور ما را به مانند مردم خود بسازند والبته اين ساخت يك ساخت غير متناسب و كاريكاتوري است. آنها مي خواهند كالاي خود را به فروش رسانده و در مرحله بعد مواد اوليه خود را تامين كنند. براي به دست آوردن بازار بايد ذائقه مردم تغيير كند، تغيير ذائقه از طريق تغيير شخصيت صورت مي گيرد بنا بر اين يك حركت گسترده اي براي تغيير رويه مردم آغاز مي شود كه در جنبه هاي مختلف قابل مشاهده است. به طور كلي آنان از هر فرصتي براي تغيير شخصيت و غربي كردن مردم ايران استفاده مي كردند؛ و هدف اصلي شان نيز دور كردن حجاب از زنان و از بين بردن كانون گرم خانواده بود.


مقابله رضاشاه با حجاب زنان از همان اوائل سلطنت وي آغاز شده بود،اما از سال 1311 اين مساله جنبه رسمي به خود گرفت. سفر به تركيه كه تنها سفر خارجي رضاشاه هم بود و به منظور ديدن پيشرفت هاي تركيه انجام شده بود، وي را براي مبارزه با حجاب و صدور فرمان كشف حجاب مصمم تر كرد. تركيه كه ميراث دار حكومت عثماني است، حكومتي كه مدعي گسترش اسلام بود؛ اما پس از جنگ جهاني اول، تركان جوان به رهبري آتاترك كه پيشينه يهودي دارد و دونمه است (دونمه به يهودياني گفته مي شود كه به ظاهر اسلام آورده اند اما همچنان يهودي هستند) زمام امور تركيه را در دست مي گيرند و از همان ابتدا رسما اعلام مي كنند كه دين را كنار مي گذارند و نظام لاييك بر تركيه حاكم خواهد شد. با ديكتاتوري آتاترك، تمام اين تغييرات در جامعه تركيه ايجاد مي شود

.

رضاخان كه به فاصله چند سال زمام امور را در ايران در دست گرفته بود، مي خواست تا با سفر به تركيه از پيشرفت هاي اين كشور ديداري داشته باشد. وي پس از سفر به تركيه به شدت تحت تاثير پيشرفت هاي ترك ها قرار مي گيرد. از جمله مسائلي كه توجه رضاخان را به خود جلب كرد، بي حجابي و كشف حجاب بود و پس از بازگشت به ايران مصمم شد تا پروژه كشف حجاب را به اجرا گذارد. دستور صادر مي شود كه زنان با حجاب نمي توانند در معابر، خيابان ها، قبرستان ها و تمام اماكني كه كه يك فرد مي تواند در آنجا حضور داشته باشد حاضر شوند. از همان ابتدا نسبت به اين پديده شوم مقاومت صورت مي گرفت. روحانيون مقاومت خاص خودشان را دارند. در اسناد مربوط به كشف حجاب آمده كه در جاي جاي ايران روحانيون و علما با اين پديده مخالفت مي كنند، اما در حد مقدورات خودشان. مرحوم آيت الله حاج آقاحسين قمي از مشهد به تهران مي آيد تا پيام اعتراض علماي مشهد را به رضاخان برساند، در مشهد آشوب و درگيري هايي به وجود مي آيد كه به قيام مسجد گوهر شاد -كه هم ضد كلاه است و هم ضد كشف حجاب- مي انجامد

.

رضاخان علاوه بر صدور فرمان كشف حجاب به وزراي خود دستور مي دهد تا هر وزير، جشني را تحت عنوان جشن كشف حجاب در وزارتخانه خود برپا كند و همسر و دخترانش را با سر برهنه به اين مراسم بياورد. همچنين كارمندان آن وزارتخانه نيز موظف بودند تا اين دستور را اجرا كنند و با همسران و دخترانشان -در حالي كه حجاب نداشتند- به اين مراسم بيايند

.

 اين مساله تلاطمي را در جامعه به وجود آورد و در گزارش ها آمده كه بسياري از كارمندان و تعدادي از وزرا در مقابل اين مساله از خود مقاومت نشان دادند. به عنوان مثال صدرالاشراف -كه در آن دوره وزير عدليه بود- مي گويد كه رضاخان مرا فراخواند و از من خواست تا جشني را بر پا كنم و همسر و دخترانم را با سر برهنه به اين جشن بياورم؛ وقتي كه به خانه رفتم و اين مساله را با همسرم در ميان گذاشتم گفت كه من طلاق مي گيرم و حاضر به اين كار نمي شوم. صدرالاشراف با اين دست و آن دست كردن، برگزاري جشن را به تاخير مي انداخت. رضاخان به سراغش آمد و گفت كه چرا جشن را برگزار نمي كني؟ صدرالاشراف مي گويد كه اگر شما اجازه بدهيد اين مساله را از رده هاي پايين تر شروع كنيم. رضاخان مي گويد تا تو اين كار را نكني، رده هاي پايين تر اين كار را نمي كنند. صدرالاشراف به خانه مي آيد و به همسرش مي گويد كه پاي مرگ و زندگي در ميان است و بايد اين كار انجام شود.

همسرش ناچار اين مساله را مي پذيرد. صدرالاشراف مي گويد آن شب همسر و دخترانم بدون حجاب در مجلس كشف حجاب حاضر شدند، از فرداي آن روز زنم از غصه به بستر بيماري افتاد و تا يك سال بعد كه جنازه اش از خانه خارج شد، از خانه بيرون نيامد

.

در رده هاي بالا و وزرا وضع به اين گونه بود، اما در رده هاي پايين تر تعدادي از كارمندان مرد و افسران دست به خودكشي زدند و به خانواده هايشان نيز حكم كردند كه آنها نيز با خوردن ترياك خود را بكشند. زنان ايراني حتي زنان مسئولين، عمدتا كلاه هايشان را پايين داده و يقه هاي پالتوهايشان را بالا كشيده و كز مي كردند تا موهايشان ديده نشود. البته بعدا رضاشاه دستوري صادر كرد مبني بر اين كه زنان حق ندارند كلاه هايشان را پايين كشيده و يقه پالتوهايشان را بالا بكشند. مرحله بعدي، برخورد خياباني است؛ به گونه اي كه هيچ زن روستايي از اين قاعده مستثني نماند. ماموران در روستاها زنان و دختران را مورد حمله قرار داده و چادر از سر آنان مي كشيدند و بر سر نيزه كرده و آتش مي زدند حتي به خانه هاي مردم مي ريختند و صندوق خانه را تفتيش كرده و اگر چادر پيدا مي كردند به شدت برخورد مي كردند.

 بر اساس قانون هر زن چادري اگر دستگير مي شد شوهرش هم مورد مجازات قرار مي گرفت با اين بهانه كه تو بايد جلوي همسرت را بگيري تا با حجاب در معابر حاضر نشود. گزارش هاي متعددي از ضرب و شتم زنان و حتي زنان باردار وجود دارد به گونه اي كه فرزندان زنان باردار در اين كتك كاري ها سقط شده بودند.

زنان متدين از سال 1314 تا سال 1320 تقريبا مي توان گفت كه از خانه خارج نشدند مگر به اجبار و در مواقع ضروري كه آن هم درگيري با ماموران را به دنبال داشتاز طريق پشت بام هاي خانه ها ترددهايشان را انجام مي دادند، آن هم براي رفع حوائج ضروري. برخي از خانه ها كه به هم نزديكتر بودند با كندن ديوار و ايجاد تونل رفت و آمدهايشان را از اين طريق انجام مي دادند تا از گزند ماموران و برخورد آنان و برداشته شدن حجابشان مصون باشند. در بخشنامه كشف حجاب، حضور زنان با حجاب در حتي حمام عمومي، قبرستان ها، مشاهد و زيارتگاه ها و سوار شدن در اتوبوس ها و وسائل عمومي ممنوع بود

.

گزارشي از شهر مشهد وجود دارد كه فرماندار مشهد (پاكروان) در نامه اي به شاه مي گويد كه از ديروز تردد زنان با حجاب در معابر عمومي در مشهد ممنوع شده، از فردا حضور زنان با حجاب در حرم مطهر امام رضا(ع) نيز ممنوع خواهد شد و به خدام حرم دستور داده شده بود تا از ورود زنان با حجاب به حرم جلوگيري كنند كه اين مساله اوج خباثت و خشونت رضاشاه و ماموران و گماشتگان او را نشان مي دهد.

رضاشاه براي اين كه به همه نشان بدهد كه در اجراي اين پروژه مصمم است، در مراسم كشف حجاب كه در دانش سراي عالي برگزار مي شد، زنان و دختران خود را بدون حجاب حاضر كرد. البته بعضي از گزارش ها نشان مي دهد كه بعضي از زنان رضاشاه هم از اين مساله راضي نبودند، هرچند آنان در آينده حجاب ظاهري و باطني را برداشتند اما در آن مقطع يك نوع نارضايتي در گفتار زنان رضاشاه ديده مي شد. آنان با اجراي اين پروژه مدعي بودند كه ايران متمدن شده و به جرگه كشورهاي آزاد و متمدن پيوسته است.

همزمان فشار به نيروهاي مذهبي و شعائر ديني افزايش پيدا كرد، ممنوعيت مراسم عزاداري و سفر به عتبات با جديت تمام پيگيري مي شد و رضاشاه به دنبال اين بود تا پروژه اي را كه انگليسي ها به وي ديكته كرده بودند، به بهترين وجه اجرا كند و هر گونه مخالفتي با سركوب و كشتار پاسخ داده مي شد؛ نظير آنچه كه در گوهرشاد مشهد رخ داد.



رضاخان اساسا فردي است كه از تربيت ديني محروم است و انساني ضدهنجار بوده و با هنجارهاي اجتماعي مخالف است، از 14 - 15 سالگي وارد قواي قزاق شده و در اصطبل قزاقخانه به كار گرفته مي شود. از همان ابتدا سايه پدر بالاي سرش نبوده و در همان زمان هم بحث هايي مبني بر اينكه پدر وي كيست، مطرح بوده است. پس از ورود به تهران در خانه دائي اش -كه برخي معتقدند بهائي بوده- ساكن مي شود. در تهران و در سرچشمه به حمالي و زماني را هم در حمام به دلاكي مشغول بوده است. گزارش هاي متعددي از چاقوكشي رضاخان در حال مستي منتشر شده و به طور كلي رضاخان جزو لات هاي تهران به شمار مي رفته است. سفير وقت هلند در ايران در خاطرات خود مي نويسد كه روزي به مجلس حاج آخوند بابي -كه يكي از سران بهائيت در ايران بود- رفتم. پايان جلسه، قزاقي در رابطه با آينده ايران از من سؤال كرد؛ بعدها فهميدم كه آن قزاق به پادشاهي ايران رسيده است. انگليسي ها نيز براي كودتا و به دست گرفتن قدرت در سال 1299 به دنبال كسي بودند كه نه شيعه اثناعشري خالص و نه به قوانين اجتماعي پايبند باشد تا كه مجري محض دستورات آنان باشد. بدين ترتيب انگليسي ها، فردي بي سواد و اوباش را به سلطنت ايران گماشتند و با اين كار خود، بزرگ ترين توهين را به ملت ايران كردند.


سخن آخر
مقوله كشف حجاب در ايران با تمهيداتي در ايران پيش رفت و در ادامه، اين طرح با كشتار و خونريزي در مسجد گوهرشاد و سركوب مردم پياده شد. اهداف استعماري در پشت اين ماجرا قرار داشت و مكرر در مطبوعات فمينيستي آن دوره تبليغ مي شد كه زن، تا زماني كه در قيد حجاب باشد نمي تواند فعاليت هاي اجتماعي داشته باشد. انقلاب اسلامي اين تفكر را زير سؤال برد.


البته قبل از اين هم اين تفكر زير سؤال بود، ما در نهضت مشروطه و نهضت تحريم تنباكو شاهد حضور زنان متدينمان هستيم؛ اما انقلاب اسلامي مهر ابطالي بر اين تفكر و اين ادعا زد. در جريان انقلاب اسلامي و تظاهراتي كه صورت مي گرفت، تظاهرات معروف تاسوعا و عاشوراي سال 57، 17 شهريور 1357، عيد فطر 1356 و 57، شاهد حضور گسترده زنان و نقش آفريني آنان هستيم. خوشبختانه سياست هاي استعماري نتوانست زنان متدين ما را از حجاب دور كند؛ هرچند جامعه ما از اين مساله آفت خورد، اما ما هنوز شاهد حضور زنان محجبه در همه صحنه ها در كشورمان هستيم.

 جالب است بدانيد زماني كه رضاشاه از ايران خارج مي شد زنان با حجاب به خيابان ها آمده بودند و عليه رضاشاه شعار مي دادند و مي گفتند وقتي كه مهتر بودي از حالا بهتر بودي؛ و منظورشان از مهتر، مهتري اصطبل سفارت هلند و قزاقخانه بود. حضور زنان محجبه در خيابان به هنگام خروج رضاشاه از ايران و شعار آنها عليه وي پاسخ دندان شكني بود به 20 سال دين ستيزي او

البته دين ستيزي و مساله كشف حجاب در دوره محمدرضا پهلوي نيز مي خواست ادامه پيدا كند كه در دو سال اول سلطنت محمدرضا شاهد رشد جريانات مذهبي در كشور و حضور دوباره مردم در اقامه شعائر ديني و سفرهاي زيارتي هستيم و كسروي هم در شيعه گري با ناراحتي به آن اشاره مي كند و مي گويد كه رضاخان به خوبي جلوي حجاب زنان را گرفته بود اما با رفتن او گرايش به حجاب و به طور كلي به مسائل ديني تشديد شد.


در اين دوره شاهد برخورد آيت الله كاشاني با يك سرباز انگليسي هستيم كه مي خواست به ياد دوران رضاخان حجاب زن محجبه اي را در خيابان بردارد. آيت الله كاشاني با ديدن اين صحنه از درشكه پياده شده و به سمت سرباز انگليسي رفته و سيلي به گوش او مي زند. پس از اين، در مكاتبه اي از شاه خواسته مي شود كه ديگر در خيابان ها و معابر كسي متعرض زنان محجبه نشود.

البته پسر رضا شاه، سياست هاي ضدديني پدر را در قالبي ديگر و البته وسيع تر پي گرفت.

 

 

 

آیا دستور به عفاف و حجاب باعث عقده می شود؟!

  سلام. پیش از شروع بحث، یادآوری این نکته بسیار مهم است که این بحث اساساً ارتباطی به آزادی یا اجباری بودن حجاب ندارد و به شبهه ای که در بند بعد میاید، میپردازد.

  یکی از شبهاتی که در زمینه حجاب مطرح میشود، اینستکه فرمان حجاب و نگه داشتن چشم از نگاه به نامحرم و پاکدامن بودن، باعث ایجاد تحریک جنسی بیشتر افراد و عطش بیشتر آنان میشود، زیرا انسان از هر چیز منع شود، به سوی آن تحریک میشود و به قول برخی از افراد پیرو این اندیشه، دستور حجاب و حفظ چشم، باعث ایجاد «عقده» در جوانان ما شده است، در حالی که این مسائل در غرب عادی است!!

  بیایید به بررسی این شبهه بپردازیم:

 

 

اولاً این ادعا که «منع از هر چیز باعث حریص شدن و تحریک شدن انسان نسبت به آن چیز میشود» ادعای باطلی است. برای مثال شما از اینکه سیانور بخورید، منع شده اید، آیا هیچگونه میل و رغبتی به خوردن سیانور دارید؟ در واقع کسانی که با فوران میل جنسی روبرو شده اند، همه شاهد بوده اند که این میل زمانی بیدار میشود که به شکلی تحریک شود،

آنگاه هر چه بیشتر منع شوند، نسبت به آن حریصتر میشوند، البته باید توجه کرد، که منع نشدن و آزاد گذاشتن آن نیز بهتر از منع شدن از آن نیست، زیرا باعث میشود که این میل میدان بیشتری را طلب کند و تمایل داشته باشد،

 موارد جدیدی را برای ارضای خود تجربه نماید. حجاب مانع از این تحریک شدنهای بی موقع است، و کمک میکند که انسان بعد از ازدواج با این میل روبرو شود.

 

 

 

ثانیاً با نگاهی واقع بینانه، متوجه میشویم که آنچه که اسم آن سوی بعضی «عقده» گذاشته شده است و من با این عنوان مخالفم، در قرون پیشین به این شکل در جامعه وجود نداشته است. قرنها زنان مسلمان با حجاب کامل در جامعه میگشتند، و چنین حرصی که به قول این افراد «عقده» است، در مردان برای دیدن بدن زنها و در زنها برای نشان دادن بخشهایی از بدنشان دیده نشده است.

وقتی جنبش بابیت، حجاب را آزاد دانست، و خانم قرة العین از اوّلین پیروان علی محمّد باب، بعد از سخنرانی در حمّام و در جمع مردان حجاب از سر برداشت، طبق گزارشهای خود بهائیان، اکثر مردها دست بر چشم گذاشتند و از حمّام بیرون آمدند.

در عصرهایی مثل عصر مغولان، که اساساً حکومت به جهت اجرای دستورات دینی فشاری به جامعه نمیاورد، زنان مسلمان حجاب را از سر برنداشتند. پس چه شد که در عصر پهلوی و با مبارزۀ فیزیکی رضاخان و مبارزۀ فرهنگی محمدرضا پهلوی، بی حجابی در جامعۀ شهری ما عمومی شد؟


  پاسخ این سؤال بسیار مهم است. پاسخ این است: در این عصر مردم ایران و کشورهای اسلامی، در برابر غرب احساس ضعف داشتند و به همین جهت تحت تأثیر فرهنگ آنان بودند. همانطور که مردم ایران در زمان مغول احساس ضعف کردند و گروهی از افراد ضعیف سعی کردند

 مثل آنان شوند(به نقّاشیهای ایرانی عصر مغول که بنگرید میبینید که ایرانیان چقدر تمایل داشتند که چشمهای بادامی مثل مغولان داشته باشند)، حال در زمان رژیم پهلوی نیز کشورهای غربی به استیلای جهانی رسیده بودند، و فرهنگشان، فرهنگ برهنگی بود، گروهی از ایرانیان به شدّت در برابر آنها احساس ضعف کردند. در واقع بی حجابی را پهلویها عمومی کردند، نه اینکه استارت آنرا آنها بزنند، جوانان غربزده و فرنگی مآب، آمادۀ پذیرش فرهنگ برهنگی بودند و همین احساس حقارت در برابر فرهنگ بیگانه، نیز به عمومی شدن بی حجابی در جامعۀ شهری کمک شایان ذکری کرد.

مردمان ایران، در برابر کشورهایی احساس ضعف میکردند که فرهنگشان، فرهنگ برهنگی بود، زنان بدون هیچ حجابی در انظار عموم حاضر میشدند و هنجارها پیاپی در هم میشکست، فیلمهایی که حاوی نمایش مردان و زنان بدون حجاب، بود و زنان را در برخی صحنه ها به صورت عریان نمایش میداد، باعث شد نه فقط به لحاظ احساس عطش غریزه، بلکه بخاطر احساس ضعفی که در برابر این افراد بود، به راحتی میتوانستند این را بپذیرند. به همین شکل، فرهنگ برهنگی و هنجارشکنی در جامعۀ ایران باب شد و

در عصر پهلوی سینمای ایران با فیلم-فارسی به خدمت این صنعت آمد، فیلمهای عجیبی که از یک طرف میخواهد زنانی رقّاصه یا بدکاره را نمایش بدهد که در طول فیلم با نشان دادن اندامشان، بیننده را جذب کنند و از یک طرف سعی میکردند نشان بدهند که این زنان نمیخواهند اینگونه زندگی کنند، که مثلاً ارزش زن ایرانی را نیز حفظ کرده باشند!!! این بود که طیف غیرمذهبی مردم ایران نه بخاطر اینکه از حجاب بدشان میامد، بلکه بخاطر احساس ضعف و در واقع حقارت در برابر فرهنگ غرب و همچنین کار فرهنگی رژیم پهلوی بود که بی حجابی را پذیرفتند.



  همین الان را ببینید. آیا آن دسته از زنان ما که به بی حجابی تمایل دارند، دوست دارند، بدون حجاب مثل زنان هندی در جامعه حاضر بشوند؟ خیر! آیا دوست دارند بدون حجاب با لباس زنان تایلندی در جامعه حاضر شوند؟ خیر! آیا میل دارند که بدون حجاب مثل زنان ژاپنی یا چینی در جامعه حاضر شوند؟ البته که نه!! آنها فقط دوست دارند، تیپ و تاپشان مثل زنان غربی و آمریکایی باشد. مثل سوپراستارها و اکترسهای آمریکایی.

  زنان ایرانی، در عصرهای پیشین نیز زنان بی حجاب را میدیدند. اهل کتاب در ادواری از تاریخ موظّف به حفظ حجاب نبودند و زنان مسلمان آنان را میدیدند، ولی هیچ تمایلی نداشتند مثل آنان باشند، چرا؟ زیرا برای بیش از هزار و صد سال، مسلمانان ابرقدرتهای جهان بودند. قدرت را در دست داشتند. در برابر کسی احساس حقارت نمیکردند که حال بخواهند از او الگوبرداری کنند.


  پس در یک کلام اگر بخواهیم جوانان عزیز جامعۀ خود را به داشتن عقده محکوم کنیم، که البته من اصلاً با چنین انگی موافق نیستم، این عقده مربوط به غربزدگی است و نه اینکه منع از عریانی باعث ایجاد عقده شده است.

 

 

 

ثالثاً بر اساس این ادعا دستور حجاب باعث عقده ای شدن یا حریص شدن جوانان ما میشود! ولی این ادعا زمانی باطل بودنش ثابت میشود که به غرب نگاه کنیم. آیا در غرب کوچکترین اشاره ای به حجاب میشود؟ خیر! آیا از پسرها میخواهند که به دخترها نگاه نکنند؟ نه! ولی در غرب چه خبر است؟


در فیلمهای سینمایی غربی، در تبلیغاتشان، بر روی صفحات مجلّات، میتوانید زنان عریان و نیمه عریان را ببینید. زنانی که با نمایش بدنشان، برای پرفروش شدن یک محصول به کار میروند: بردۀ جنسی. اگر این چیزها برای غربیها عادی شده است، پس چرا همچنان کاربرد خوبشان را بر روی پرفروش شدن محصولات و مجلات و فیلمها نشان میدهند؟

اگر دیدن بدن عریان یک زن، برای یک یا دو بار میتواند، حرص انسان را از بین ببرد، پس چرا اینها مدام در فیلمهای خود آنرا تکرار میکنند؟ چرا روز به روز این برهنگیها را بیشتر میکنند؟ چرا فیلمهای یک دهه پیش آمریکا، نسبت به فیلمهای فعلی ساخت آمریکا، بیشتر اخلاقی هستند؟ چرا این همه در ایجاد هیجان جنسی برای جذابیت فیلمهایشان تلاش میکنند؟


  دوستان خارج رفته به ما میگویند وقتی ما به اروپا میرویم در پارکها میبنیم دختر و پسرها یکدیگر را میبوسند و تنها کسی که نگاهشان میکند و برایش جالب است، ما ایرانیهای تازه به خارج رفته هستیم!!! پاسخ میدهم: آری، زیرا دختر و پسری که در پارک نشسته و یکدیگر را میبوسند، ظاهر چندان جذابی ندارند، کسی وقت خود را برای دیدن آنان حرام نمیکند، بلکه یک غربی هر وقت بخواهد چنین چیزی ببیند، پشت تلویزیون یا کامپیوتر میرود و یک صحنۀ بسیار مهیّج از زنانی که پیش از اجرای یک کلیپ پنج دقیقه ای چند ماه بدنسازی کار کرده اند و ساعتها روی سر و صورتشان کار شده است و چند عمل زیبایی را پشت سر گذاشته اند و برای هر چه هیجان انگیزتر شدن کلیپ، ساعتها روی نوع بازی کردن آن کار شده است، را مینگرند و بدون شک لذّت بیشتری میبرند. شاید مشکل «شما ایرانیان تازه به خارج رفته» این است که مثل مردم عادی غرب، از صحنه هایی مهیّجتر خبر ندارید.



در غرب زن یک برده است. زنان جوان برای بازی در فیلمها باید، سختیهای زیادی را ببینند، که البته با غریزۀ آنها سازگار است ولی با فطرت آنها ناسازگار است. این مسئله در فیلم سینمایی آمریکایی «رانندگی در مولهالند» به خوبی نمایش داده شده است. دو زن به طور جداگانه برای بازیگری تحت آزمون قرار میگیرند و اوّلین سکانسی که به طور آزمایشی باید بازی کنند، حاوی یک دیالوگ با بوسیدن مردی که در برابرشان باز میکند، است. زنی که قبول میشود، سر میز شام، به طور عادی باید به کارگردان و حتی به گریمور بوسه بدهد، جالب این است که بدانید،

این مسئله در کلّ ماجرای فیلم یک امر حاشیه ای است و در واقع قصد فیلم این نیست که بگوید برای اینکه یک زن بازیگر شود، باید چه کند، و داستانی دیگر را دنبال میکند، ولی به خوبی نشان میدهد که یک زن در هالیوود، چگونه بازیگر میشود، و در واقع، فقط یک وسیله است برای تحریک میل جنسی بیننده، در جهت فروش بهتر فیلم.

 


پس من میپرسم، اگر این مسائل برای غربیها حل شده است و دیگر تحریکشان نمیکند، پس چگونه است که  هنوز هم به کار بردن تصاویر نیمه عریان و عریان زنان، میتواند در فروش فیلم و مجلّه و تأثیرگذاری بهتر تبلیغات اثر مثبت داشته باشد؟ چگونه است که هنوز هم مجلّاتی که تصاویر زنان عریان را چاپ میکنند، مشتریان بسیاری دارند، و شاید پرطرفدارترین مجلّات هم باشند؟!


چگونه است که این همه زن در سیستم سینمایی غرب در حال بازی کردن در فیلمهایی با موضوعیت جنسی هستند؟ چگونه است که دیگر امروزه بین بازیگران زن آمریکایی، اکثرشان حتی در بین معروفترینهایشان مثل آنجلینا جولی و شارون استون، در کارنامۀ بازیگری خود، فیلمهایی حاوی صحنه های «همجنسبازی» را دارند؟ چگونه است که تا سال 2010 بازیگر زن معروفی مثل جنیفر لوپز، تنها 31 بازی در کارنامه دارد، ولی بازیگر زن دیگر مانند ژول والمونت، که در فیلمهای مستهجن و حاوی صحنه های جنسی بازی میکند، در کارنامۀ بازیگری خود، 214 بازی دارد؟ میدانید این یعنی چه؟ یعنی در غرب هنوز که هنوز است، بعد از سالها آزادی روابط جنسی، تمایل به دیدن صحنه های جنسی بسیار بسیار زیاد است، و ساخت فیلمهای جنسی خیلی بیشتر است.



آنچه حقیقت است، این است، که غربیها با آزاد گذاشتن میل جنسی، فقط عطش خود را افزایش داده اند. ما آب دریا را نمینوشیم و تشنه میمانیم، ولی آنها آب دریا را مینوشند و تشنه تر میشوند. دیگر در فیلمهای سینمایی آمریکایی صحنه های معاشقۀ مرد و زن، عطش شهوت را خاموش نمیکند، و سازندگان برای اینکه بتوانند صحنه ها را شهوانی تر کنند، همجنسبازی را نیز به کار خود اضافه کرده اند، و به همین خاطر امروز درصد بالایی از فیلمهای سینمایی آمریکایی حاوی صحنه هایی از همجنسبازی زن با زن، است.

  نکتۀ آخر اینکه برخی میگویند اگر اینطور است، چرا در غرب فساد کمتر است!!! پاسخ اینستکه در غرب، زنا و لواط و همجنسبازی، به طور عادی فساد اخلاقی به حساب نمیاید که بخواهد وارد آمار شود، فقط در شرایطی خاص است که این اعمال فساد به حساب میایند. دختران دبیرستانی در همان دوران دبیرستان، با پسران دبیرستانی دوست شده، و اوّلین تجربۀ جنسی خویش را به دست میاورند،


 و حتی در آمریکا، برای تشویق آنها، فیلمهای زیادی برای ردّۀ نوجوان ساخته میشود، تا این امر را برایشان عادی کند و حتی الامکان، آموزشهای لازم جهت دلبری از جنس مخالف را نیز آموزش بدهد! خب این مسائل در آمریکا، به هیچ وجه، فساد به حساب نمیایند! به نگر من، تعداد زناها و همجنسبازیهایی که در فیلمهای مستهجن غرب رخ میدهد نیز در جای خود، رقم قابل توجّهی دارد، چه برسد به اینکه روابط دوستانه و مخفی که هیچگونه پیگردی ندارد که بخواهد به آمار وارد شود، به آمارهای موجود افزوده شوند.


***

پس ادعای مطروحه در شبهه بسیار بی پایه و اساس بوده، و حجاب نه تنها باعث عقده ای شدن و عطش ما نیست، بلکه تجربه نشان داده است که در کشورهای غربی، این عطش در اثر آزاد بودن میل جنسی رو به افزایش است. البته بیماران جنسی در هر جایی از دنیا حضور دارند، و این مسئله ربطی به حجاب ندارد. امیدوارم پاسخ این شبهه کاری و مفید بوده باشد.


رده بندی موضوعی: پاسخ به شبهات احکام

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

منبع : اسلام آیین زندگی