🌸 حجاب ، یکی از پیام های عاشورا 🌸  یزید فاجعه کربلاء را با تبلیغات فراوان پیروزى خواند و مردم را براى تماشاى پیروزیهایش دعوت کرد، به محض اینکه قافله اسراءنزدیک شهر دمشق رسید ، ام کلثوم نزد شمر آمد و فرمود:   ما را از راهى ببر که تماشاچیانِ کمترى جمع شده اند و سرهاى مطهّر شهیدانمان را از بین محمل و کجاوه هاى ما جدا کن و آنها را در جلو قافله حرکت بده تا توجّه مردم به دیدن آنها جلب گردد و صورت دختران پیامبر از نگاه نامحرمان محفوظ بماند.  ام کلثوم اینگونه مسؤلیت خویش را ادا نمود ولى به این در خواست توجهى نگردید.   ⭕قافله اسیران به شهر شام داخل شد سهل بن سعد ساعدى مى گوید:  ناگاه دیدم زنانى بر شتران بى روپوش سوارند نزدیک شدم واز نخستین زن پرسیدم کیستى ؟!   گفت : سکینه دختر امام حسین (ع ) هستم.  گفتم : آیا حاجتى دارى تا برآرم که من سهل بن سعد ساعدى هستم جّد تو را دیدم و حدیث او را شنیدم.  گفت : اى سهل به حامل این سر بگو که آنرا پیشتر بَرد تامردم مشغول نگریستن آن شوند و به اهل حرم (ناموس) پیغمبر(ص) نگاه نکنند.   سهل مى گوید: چهار صد دینار دادم تا سر را جلوتر بُردند.     قافله اسیران را نزد یزید آوردند زینب (علیهاالسلام ) لب به اعتراض ‍ گشوده فرمود:   اى پسر آزاد شده !! آیا عدالت اینستکه زنان و کنیزانت را در پشت پرده و مارا در بین نامحرمان جا داده اى ؟   امّا سکینه (علیهاالسلام ) اندوه جانکاهش را با گریه اظهار مى کند.  وقتى یزید از او پرسید: چرا گریه مى کنى ؟  فرمود: چگونه گریه نکند کسى که روپوشى ندارد تا با آن صورتش ‍ را از تو و نامحرمانى که در مجلس تو حاضرند بپوشاند؟   ✘ آرى او مى گرید که چرا روپوشى برصورت ندارد.  و بدینسان یکی از پیام های مکتب عاشورا نیز حفظ حجاب است .   ⚠منبع: فلسفه حجاب، ص۸۱     به نقل از صفحه ی ─═हई♚پرنسس های چادری♚ईह═─

 

🌸 حجاب ، یکی از پیام های عاشورا 🌸

یزید فاجعه کربلاء را با تبلیغات فراوان پیروزى خواند و مردم را براى تماشاى پیروزیهایش دعوت کرد، به محض اینکه قافله اسراءنزدیک شهر دمشق رسید ، ام کلثوم نزد شمر آمد و فرمود:


ما را از راهى ببر که تماشاچیانِ کمترى جمع شده اند و سرهاى مطهّر شهیدانمان را از بین محمل و کجاوه هاى ما جدا کن و آنها را در جلو قافله حرکت بده تا توجّه مردم به دیدن آنها جلب گردد و صورت دختران پیامبر از نگاه نامحرمان محفوظ بماند.

ام کلثوم اینگونه مسؤلیت خویش را ادا نمود ولى به این در خواست توجهى نگردید.


⭕قافله اسیران به شهر شام داخل شد سهل بن سعد ساعدى مى گوید:
ناگاه دیدم زنانى بر شتران بى روپوش سوارند نزدیک شدم واز نخستین زن پرسیدم کیستى ؟!


گفت : سکینه دختر امام حسین (ع ) هستم.

گفتم : آیا حاجتى دارى تا برآرم که من سهل بن سعد ساعدى هستم جّد تو را دیدم و حدیث او را شنیدم.

گفت : اى سهل به حامل این سر بگو که آنرا پیشتر بَرد تامردم مشغول نگریستن آن شوند و به اهل حرم (ناموس) پیغمبر(ص) نگاه نکنند.


سهل مى گوید: چهار صد دینار دادم تا سر را جلوتر بُردند.

 

قافله اسیران را نزد یزید آوردند زینب (علیهاالسلام ) لب به اعتراض ‍ گشوده فرمود:


اى پسر آزاد شده !! آیا عدالت اینستکه زنان و کنیزانت را در پشت پرده و مارا در بین نامحرمان جا داده اى ؟


امّا سکینه (علیهاالسلام ) اندوه جانکاهش را با گریه اظهار مى کند.
وقتى یزید از او پرسید: چرا گریه مى کنى ؟

فرمود: چگونه گریه نکند کسى که روپوشى ندارد تا با آن صورتش ‍ را از تو و نامحرمانى که در مجلس تو حاضرند بپوشاند؟


✘ آرى او مى گرید که چرا روپوشى برصورت ندارد.

و بدینسان یکی از پیام های مکتب عاشورا نیز حفظ حجاب است .


⚠منبع:
فلسفه حجاب ، ص۸۱

 

به نقل از صفحه ی ─═हई♚پرنسس های چادری♚ईह═─