اگر از قیامت نمی ترسید ، دل ما را خون نکنید!!


خانمی به دفتر نهضت سواد آموزی تلفن کرد و گفت: آقای قرائتی!  پسرم مفقود الاثر شده و پسر دیگری ندارم.هروقت به خیابان میروم و بد حجابی میبینم  دلم خون میشود...   شما در تلویزیون بگویید:  اگر از قیامت نمیترسید ، دل مارا خون نکنید!!

خانمی به دفتر نهضت سواد آموزی تلفن کرد و گفت: آقای قرائتی!

پسرم مفقود الاثر شده و پسر دیگری ندارم.هروقت به خیابان میروم و بد حجابی میبینم

دلم خون میشود...

 شما در تلویزیون بگویید:

اگر از قیامت نمی ترسید ، دل ما را خون نکنید!!





حاج خانوم غصه نخوری ها!!!

"هوالکریم "


جنازه پسرشون را که آوردند


چیزی جز دو سه کیلو استخون نبود.


پدر سرشو بالا گرفت و گفت : حاج خانوم غصه نخوری ها!!!


دقیقا وزن همون روزیه که خدا بمون هدیه دادش...



دل نوشته:
این چند کیلو استخون با همه دنیا قابل معاوضه نیست.

مارو چند میخرن؟






حرف حساب




وسط کلاس دختر دانشجویی که سر و وضع مناسبی نداشت بلند شد و شروع کرد به انتقاد ازحجاب و تمجید از فرهنگ برهنگی غرب . استاد هم داشت از او دفاع میکرد .


جای تحمل نبود محمدعلی بلند شد و شروع کرد به اعتراض . میگفت این خانم از مسائل بی اطلاع است و دارد مزخرف میگوید شما هم که استاد هستید و دارید معلم تربیت میکنید دارید از حرف های بی حساب و کتاب او دفاع میکنید ؟ اینجا دانش سراست یا رقاص خانه ؟! بعد به نشانه ی اعتراض از کلاس زد بیرون .


سیره شهید رجایی.ص 46.سید کاظم نائینی