پیامدهای بدحجابی:

یکی از مهمترین راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، تبیین پیامدها وتبعات ناگوار بدحجابی است چرا که بسیاری از افراد بدحجاب، به دلیل عدم آگاهی از پیامدهای ناگوار آن، نسبت به پوشش شان سهل انگاری می کنند و چه بسا اگر اطلاع درست و روشنی از پیامدهای منفي بدحجابی داشتند، هرگز گرفتار اين مرداب نمی شدند.

در این پُست و پُست های بعدی سعی دارم به برخی از پیامدهای بدحجابی اشاره نمایم:

1) اسارت فكري و روحي شاخص ترین محصول بدحجابی:

اسارت، گونه های مختلفی دارد، گاهی جسم انسان در پشت سلول های آهنین، اسیر و گرفتار می گردد، و گاهی روح و فکر انسان به بردگی و اسارت هوا و هوس در می آید. که بدون تردید، بردگی فکری و روحی به مراتب دردآورتر از اسارت جسمی است؛ تا آنجا که حضرت علی (ع) آزادی را در ترک هواها و شهوات نفسانی دانسته و می فرماید: «مَنْ تَرَكَ الشَّهَوَاتِ كَانَ حُرّا»[1].

بدون شک یکی از برجسته ترین عواملی که به بردگی روحی و فکری می انجامد، بدحجابی است، فرد بدحجاب با ورود به وادی بدحجابی به دلیل شعله ور شدن غریزه خودنمایی، از هر وسیله ای برای جلب توجه دیگران، استفاده می کند به گونه ای که هم و غم او این است که هر روز با لباس، کیف، و کفش که دیگران ندارند واردجامعه شود و به همین دلیل براي آگاهی از جدیدترین مدهای روز دنیا، ناخواسته خودش را به اسارت فرهنگ مسموم غرب در می آورد به گونه ای که او همان چیزی را می پوشد که مانکن های ماهواره ای تبلیغ می کند، همان آرایشی را بر می گزیند که خوانندگان و بازیگران هالیوود و بالیوود انتخاب کرده اند.

او هیچ استقلالی فکری از خود ندارد بلکه او همان چیزی را «زیبا»  می داند که مانکن ها «زیبا» می دانند به عنوان مثال اگر روزی گیسوان خود را به کمک ژل، واکس و روغن مرتب می کرد، امروز به تقلید از مانکن های خروسی، از هیچ وسیله ای برای شلخته تر کردن موی خویش دریغ نمی کند.

اینها تنها نمونه ای از نشانه های اسارت روحی و فکری است که بدحجابی به ارمغان می آورد، همچنین گرایش روز افزون به مدگرایی و حرص و طمع گسترده در استفاده از لباس، کیف، کفش، چهره آرایی، همچنین از بین رفتن شرم و حیا،  شکستن قُبح معاشرت هاي بی قید و بند و... از جمله علائم دیگر این اسارت به شمار می آیند.

خاطره ذیل که مربوط به زمان قبل از باحجاب شدن یکی از دانشجویان محجبه است، خالی از لطف نیست:

«یادم می آید آن وقت ها که حجاب نداشتم، اگر دو روز پشت سرهم قرار بود که به خانه کسی بروم، لباسی را که امروز پوشیده بودم حاضر نمی شدم فردا بپوشم! احساس می کردم مسخره است، و سعی داشتم حتی اگر شده لباس دیگران را عاریه بگیرم و بپوشم تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم، این کارها واقعا راحتی را از خانم ها سلب کرده»[۲]


[1] . بحار الانوار، انتشارات اسلامیه، بی تا، ج 74، ص 239،

[۲] . حسین مهدی زاده، پرسمان حجاب، ص 160، به نقل از: احمد اردوبادی، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 222.


منبع : قران و عترت